چندشاتی جیهوپ
چندشاتی جیهوپ🍷
part1
* درخواستی: میشه از هوپی بنویسی وقتی بهت خیانت کرده توم باش قهر میکنی بعد پشیمون میشه میاد سمتت جیهوپ کلن خشن باشه *
با گریه و هق هق یه مسکن خوردم، سرم داشتمیترسیدم انقدر که گریه کردم... آخه مگه من چیکار کردم که باهام این کارو کردی عوضی.
(این فقط یک فیک هست و تمام فوش ها برای واقعی سازی استفاده میشه)
یه لیوان آب خوردم و با همون بافتنی ریزی که پوشیده بودم، روی مبل نشستم ، گوشیم رو برداشتم...
با تعداد زنگها تنم لرزید، ۴۵ تا تماس از دست رفته از طرف جیهوپ...؟
م...میکشتم.. اصلا چرا باید بترسم؟ هق.. مگه من خیانت کردم.
(فلش بک به چندساعت پیش)
هف چرا این نمیاد.. ساعت ۳ نصفه شبه ولی هنوز جهیهوپ نیومده....
با نگرانی به تک تک اعضا زنگزدم، همشون گفتن از جیهوپ خبری ندارن.
دوباره بیشتر ترسیدم، نکنه اتفاقی براش افتاده، لباس پوشیدم ، به سمت بار نزدیک به خونه رفتم... هق هق کنان وارد شدم، همینطور داشتم میگشتم... دیدم جیهوپ روی کاناپه نشسته و لیوان های مشروب کنارش ، از جمله.. هق دختری که روی پاش نشسته بود و داشت لباشو میبوسید...
قلبمو حس نکردم.. دستام لرزید..
به سمتجیهوپ رفتم
ات : این شد علاقت به من که میگفتی؟
باگریه گفتم
جیهوپ با دیدنات برق از سرش پرید.
جیهوپ:ات...
ات بدون اینکه بخواد چیزی بشنوه از بار بیرون رفت و گریه کنان و با دو به سمت خونه رفت، در رو قفل کرد تا جیهوپ نتونه بیاد داخل.
part1
* درخواستی: میشه از هوپی بنویسی وقتی بهت خیانت کرده توم باش قهر میکنی بعد پشیمون میشه میاد سمتت جیهوپ کلن خشن باشه *
با گریه و هق هق یه مسکن خوردم، سرم داشتمیترسیدم انقدر که گریه کردم... آخه مگه من چیکار کردم که باهام این کارو کردی عوضی.
(این فقط یک فیک هست و تمام فوش ها برای واقعی سازی استفاده میشه)
یه لیوان آب خوردم و با همون بافتنی ریزی که پوشیده بودم، روی مبل نشستم ، گوشیم رو برداشتم...
با تعداد زنگها تنم لرزید، ۴۵ تا تماس از دست رفته از طرف جیهوپ...؟
م...میکشتم.. اصلا چرا باید بترسم؟ هق.. مگه من خیانت کردم.
(فلش بک به چندساعت پیش)
هف چرا این نمیاد.. ساعت ۳ نصفه شبه ولی هنوز جهیهوپ نیومده....
با نگرانی به تک تک اعضا زنگزدم، همشون گفتن از جیهوپ خبری ندارن.
دوباره بیشتر ترسیدم، نکنه اتفاقی براش افتاده، لباس پوشیدم ، به سمت بار نزدیک به خونه رفتم... هق هق کنان وارد شدم، همینطور داشتم میگشتم... دیدم جیهوپ روی کاناپه نشسته و لیوان های مشروب کنارش ، از جمله.. هق دختری که روی پاش نشسته بود و داشت لباشو میبوسید...
قلبمو حس نکردم.. دستام لرزید..
به سمتجیهوپ رفتم
ات : این شد علاقت به من که میگفتی؟
باگریه گفتم
جیهوپ با دیدنات برق از سرش پرید.
جیهوپ:ات...
ات بدون اینکه بخواد چیزی بشنوه از بار بیرون رفت و گریه کنان و با دو به سمت خونه رفت، در رو قفل کرد تا جیهوپ نتونه بیاد داخل.
- ۱۳.۱k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط