من و روزمرگیام...
من و روزمرگیام...
این روزها بعنوان عضو افتخاری برای انتخاب رشته دعوت شدم! اونم فقط برای رتبه های برتر!
باید روبروی بچه هایی بشینم ک یک سال عمرشونو گذاشتن برای ی امتحان و الان نتیجه گرفتن! بچه هایی ک با خروار خروار امید روبروت میشینن! سختی کار اینکه باید ی آینده روشن رو تصویر کنی درحالیکه خودت مطمئن نیستی! سخته ک لا ب لای حرفات هی بگی دانشگاه اون مدینه فاضله ای ک ترسیم کردین,نیست!هی خیل بیکاران تحصیل کرده یادت بیاد! هی تصویر دانشجوی شاگرد اولت بیاد جلوی چشمت ک الان پادو مغازه باباشه!
زهر میشی وقتی ازت میپرسن حقوق بهتره یا بالینی؟پزشکی یا...کدوم مهندسی... یاد باربرایی میافتم ک عید اومده بودند و جفتشون مهندس بودن! میگفتن تا کی باید میموندیم و از بابامون خرجی میگرفتیم!!!!
دختری میپرسه: خانوم رشته حقوق بازارکارش خوبه؟؟تلخ میشم,یاد راننده تاکسی میافتم ک فوق لیسانس حقوقه و میگفت وقتی زن و بچه ات گشنه اند,ارشد ی ورق کاغذه اما نیگام میافته ب چشمایی ک با ی دنیا امید بهت زل زدن,زبونم برعکس میچرخه: خب عزیزم تا تو فارغ التحصیل بشی,4,5 سال دیگه است,مسلما شرایط متفاوتی خواهی داشت,ان شاء الله ک خوبه!!!
پسری وارد میشه,میگم به به آقا محسن تک رقمیمون,چی کار میخوای بکنی؟ب پهنای صورتش میخنده:) لبخند میزنم... میگه:استاد میخوام دکتر بشم,مطب بزنم,پولدار بشم.خرج هایی ک واسم کردن رو جبران کنم,میشه خانوم؟
سرم پایینه,دوباره دنبال راه گریز میگردم,آخرش میگم:ی سیب رو بندازی بالا,کلی چرخ میخوره ولی اولین قدم خواست توست ک شده,بقیه اش هم ان شاء الله میشه!!!
بچه ها میان و بهترین توصیه ام اینه ک لااقل رشته ای بخونین ک دوست دارین,رشته ای بخونین ک بتونین برین مقاطع بالاتر...
از موسسه میام بیرون...سعی میکنم فکر نکنم ن ب راننده تاکسی,ن باربرای خونه,ن دانشجوی شاگرد اولم!!!
چشام رو میبندم و فکر میکنم ب روزای خوبی ک نمیدونم کجا موندن,ک نمیان...
نسیم...
20 /مرداد/ 93
این روزها بعنوان عضو افتخاری برای انتخاب رشته دعوت شدم! اونم فقط برای رتبه های برتر!
باید روبروی بچه هایی بشینم ک یک سال عمرشونو گذاشتن برای ی امتحان و الان نتیجه گرفتن! بچه هایی ک با خروار خروار امید روبروت میشینن! سختی کار اینکه باید ی آینده روشن رو تصویر کنی درحالیکه خودت مطمئن نیستی! سخته ک لا ب لای حرفات هی بگی دانشگاه اون مدینه فاضله ای ک ترسیم کردین,نیست!هی خیل بیکاران تحصیل کرده یادت بیاد! هی تصویر دانشجوی شاگرد اولت بیاد جلوی چشمت ک الان پادو مغازه باباشه!
زهر میشی وقتی ازت میپرسن حقوق بهتره یا بالینی؟پزشکی یا...کدوم مهندسی... یاد باربرایی میافتم ک عید اومده بودند و جفتشون مهندس بودن! میگفتن تا کی باید میموندیم و از بابامون خرجی میگرفتیم!!!!
دختری میپرسه: خانوم رشته حقوق بازارکارش خوبه؟؟تلخ میشم,یاد راننده تاکسی میافتم ک فوق لیسانس حقوقه و میگفت وقتی زن و بچه ات گشنه اند,ارشد ی ورق کاغذه اما نیگام میافته ب چشمایی ک با ی دنیا امید بهت زل زدن,زبونم برعکس میچرخه: خب عزیزم تا تو فارغ التحصیل بشی,4,5 سال دیگه است,مسلما شرایط متفاوتی خواهی داشت,ان شاء الله ک خوبه!!!
پسری وارد میشه,میگم به به آقا محسن تک رقمیمون,چی کار میخوای بکنی؟ب پهنای صورتش میخنده:) لبخند میزنم... میگه:استاد میخوام دکتر بشم,مطب بزنم,پولدار بشم.خرج هایی ک واسم کردن رو جبران کنم,میشه خانوم؟
سرم پایینه,دوباره دنبال راه گریز میگردم,آخرش میگم:ی سیب رو بندازی بالا,کلی چرخ میخوره ولی اولین قدم خواست توست ک شده,بقیه اش هم ان شاء الله میشه!!!
بچه ها میان و بهترین توصیه ام اینه ک لااقل رشته ای بخونین ک دوست دارین,رشته ای بخونین ک بتونین برین مقاطع بالاتر...
از موسسه میام بیرون...سعی میکنم فکر نکنم ن ب راننده تاکسی,ن باربرای خونه,ن دانشجوی شاگرد اولم!!!
چشام رو میبندم و فکر میکنم ب روزای خوبی ک نمیدونم کجا موندن,ک نمیان...
نسیم...
20 /مرداد/ 93
۱۶.۱k
۲۰ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.