تک پارتی ( چان ) ۱/۲
تک پارتی ( چان ) ۱/۲
# استاد_ و_پسر_قلدر_دانشگاه
ا/ت ویو
مثل همیشه سریع اماده شدم و خودمو به دانشگاه رسوندم با رسیدن به درب ورودی دانشگاه عطر شیرین و خاطرات تلخ و شیرین مدرسه برام اشکار شد این عادتمه که قبل از رقتن به دانشگاه ی بار با تمام وجود هرروز صبح این بوی دل انگیز رو حس کنم قدم اول رو به داخل حیاط بزرگ و سر سبز محوطه نزاشته بودم که صدای عربده معاون چوی منو به دنیای خودم اورد اوففف طبق معمول فقط یک نفر هست که می تونه صدای داد معاون چوی رو در بیاره و اون کسی نیست جز پسر معروف و شر دانشگاه کریستوفر بنگ چان البتع همونی که شاگرد منه و سایه ام رو با تیر از دور میزنه نمی دونم چه هیزم تری بهش فروختم که انقدر ازم متنفره در همین حین که داشتم با خودم حرف میزدم و راه میرفتم اصلا نفهمیدم کی به در کلاس رسیدم در رو باز کردم و چانی رو دیدم که روی صندلی من نشسته ، پاهاش رو روی میز گذاشته و بچه تا همه ساکت و مرتب نشستن و سر و صدا نمی کنن عجیبه واقعا
چان ویو
فکر نمی کردم الان بیاد طبق محاسبات من اون همیشه ده دقیقه دیر میاد خب با دیدنش توی چارچوب در از روی صندلی بلند شدم و روی نیمکت خودم نشستم اولش با تعجب بهم نگاه کرد و بعدم بی خیال شد اخه این دختر چرا انقد خنگه و کیوته اصلا چهره اش به ی دختر ۲۴ ساله نمی خوره ولی خب به خاطر همین چیزاشه که عاشقشم اولا فکر می کردم این فقط ی حوس زود گذره ولی هرچی بیشتر میگذره عشقم بهش بیشتر میشه با فکر کردن به این چیزا باز اعصابم خراب شد از روی میز بلند شدم و بدون توجه به کسی از کلاس رفتم بیرون.
ا/ت ویو
وا این چشه؟؟ هعی خدا مطمئنم که باز میره دفتر مدیر هرروز به هر دلیلی حداقل یک بار دفتر مدیره اونقدر که مدیر می دونه اگه کسی در اتاقش رو بزنه دو احتمال فقط هس اول اینکه چان باشه و دومیش اینه که چند تا بدبخت با سر و وضع خونی از چان کتک خورده باشن بر خلاف این اخلاق عحیبش تو دانشگاه معروفه بخاطر جذابیت و پولداریش بین دخترا به عنوان پرنس و بخلطر اخلاق دارک و وحشیش بین پسرا هیولا معروفه مدیر چند بار خواست اخراجش کنه ولی تو کل این دو سالی که داره توی این دانشگاه درس می خونه دقیقا از وقتی که من اومدم حتی یک نمره ۱۹/۷۵ هم نداشته اون نابغه این دانشگاهه
# استاد_ و_پسر_قلدر_دانشگاه
ا/ت ویو
مثل همیشه سریع اماده شدم و خودمو به دانشگاه رسوندم با رسیدن به درب ورودی دانشگاه عطر شیرین و خاطرات تلخ و شیرین مدرسه برام اشکار شد این عادتمه که قبل از رقتن به دانشگاه ی بار با تمام وجود هرروز صبح این بوی دل انگیز رو حس کنم قدم اول رو به داخل حیاط بزرگ و سر سبز محوطه نزاشته بودم که صدای عربده معاون چوی منو به دنیای خودم اورد اوففف طبق معمول فقط یک نفر هست که می تونه صدای داد معاون چوی رو در بیاره و اون کسی نیست جز پسر معروف و شر دانشگاه کریستوفر بنگ چان البتع همونی که شاگرد منه و سایه ام رو با تیر از دور میزنه نمی دونم چه هیزم تری بهش فروختم که انقدر ازم متنفره در همین حین که داشتم با خودم حرف میزدم و راه میرفتم اصلا نفهمیدم کی به در کلاس رسیدم در رو باز کردم و چانی رو دیدم که روی صندلی من نشسته ، پاهاش رو روی میز گذاشته و بچه تا همه ساکت و مرتب نشستن و سر و صدا نمی کنن عجیبه واقعا
چان ویو
فکر نمی کردم الان بیاد طبق محاسبات من اون همیشه ده دقیقه دیر میاد خب با دیدنش توی چارچوب در از روی صندلی بلند شدم و روی نیمکت خودم نشستم اولش با تعجب بهم نگاه کرد و بعدم بی خیال شد اخه این دختر چرا انقد خنگه و کیوته اصلا چهره اش به ی دختر ۲۴ ساله نمی خوره ولی خب به خاطر همین چیزاشه که عاشقشم اولا فکر می کردم این فقط ی حوس زود گذره ولی هرچی بیشتر میگذره عشقم بهش بیشتر میشه با فکر کردن به این چیزا باز اعصابم خراب شد از روی میز بلند شدم و بدون توجه به کسی از کلاس رفتم بیرون.
ا/ت ویو
وا این چشه؟؟ هعی خدا مطمئنم که باز میره دفتر مدیر هرروز به هر دلیلی حداقل یک بار دفتر مدیره اونقدر که مدیر می دونه اگه کسی در اتاقش رو بزنه دو احتمال فقط هس اول اینکه چان باشه و دومیش اینه که چند تا بدبخت با سر و وضع خونی از چان کتک خورده باشن بر خلاف این اخلاق عحیبش تو دانشگاه معروفه بخاطر جذابیت و پولداریش بین دخترا به عنوان پرنس و بخلطر اخلاق دارک و وحشیش بین پسرا هیولا معروفه مدیر چند بار خواست اخراجش کنه ولی تو کل این دو سالی که داره توی این دانشگاه درس می خونه دقیقا از وقتی که من اومدم حتی یک نمره ۱۹/۷۵ هم نداشته اون نابغه این دانشگاهه
۱۰.۱k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.