کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود

کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود
و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود

آتشی بودی و هر وقت تو را می دیدم
مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود

مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید
خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود

هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم
کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هرچند نبود

شدم از «درس» گریزان و به «عشقت» مشغول
بین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبود

مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت
جای آنها که به دنبال تو بودند نبود

بعد از آن هر که تو را دید رقیبم شد و بعد
اتفاقی که رقم خورد خوشایند نبود

آه ای تابلوی تازه به سرقت رفته!
کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود
دیدگاه ها (۳۲)

دعای پایانی سال خدایا ممنون برای تمام خنده های امسالمخدایا م...

در قیامت ، عابـــدی را دوزخـــش انـــداختندهر چه فریــادش،جو...

مرا "جانم" صدایم کنصدایم کن مرا باعشقاز این بن بست تنهایی و ...

چشم در راه کسی هستمکوله بارش بر دوش آفتابش در دستخنده بر لب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط