در زندان کوچک تو

در زندان کوچک تو
سردی دیوارها
به چشمانت
رنگ آسمانی می بخشد

دیری است که عشقی از تو
در من نمانده
در زندان کوچک تو
ما شبیه پروانه ها هستیم
و برای گریز از یکدیگر
به شیشه های پنجره کوبیده می شویم

من برای نجات خویش
گلهای اتاقت را
آب می دهم
عطر آن ها
سردی لب های تو را دارد

#واچاگان_پاپویان
دیدگاه ها (۳)

از همه توانتبرای بهتر شدن استفاده کنحیف است که امروز همهمان ...

به انسان ها نگاه کن و دل بسوزان. به خودت در میان آدم ها نگاه...

وقتی در حال تلاشبرای تغییر دادن یک احمق هستیهمزمان در حال اث...

چهار ۲ _ فریب دنیلسال های نوجوانی لیندا با لبخندهای دنیل شکل...

بسم الله الرحمن الرحیمجادو و جادوگر : لَا يُفْلِحُ السَّاحِر...

"پارت اول""یادگاری از تاریکی"تقریبا دو سال شده است که خواهر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط