پارت

پارت۳۶

،
چینیونگ پوست موز برداشت و انداخت جلوی پا ژان
ژان متوجه شد و پوست موز با پاش انداخت رو لباس های چینیونگ

چینیونگ..چیکار داری میکنی حیوون

ژان ..حیوون اونایی هستن که پوست موز میزارن زیر پای این و اون

چینیونگ..تو یکی ساکت شو فقط با پسرا حرف میزنی

ژان.. من مثل تو نیستم

چینیونگ.. واضح حرف بزن ببینم

ژان ..باشه میدونی تو وقتی به ییبو فکر میکنی و دوستش داری اون اصلا به تو توجه نمیکنه

چینیونگ..چی داری میگی

ژان .. من میدونم چی میگم وقتی تو چشات به لبای ییبو هست اون داره آسمون نگاه میکنه

چینیونگ.. به تو چه که اون کجاه نگاه میکنه

ژان.. معلومه که به من رفت داره نمیخواستم بهت بگم اما مجبورم کردی
ییبو خیلی وقته که منو دوست داره حتا باهم قرار میزاریم

چینیونگ.. تو غلط کردی ییبو از دختری مثل تو وحشی باشه خوشش نمیاد

ژان.. کور خوندی اگه باور نمیکنی میتونی از خدمتکارا بپرسی من چند بار به دیدن ییبو رفتم تازه دستمال عشقم بهش دادم اگه ییبو بیاد میتونی ببینیش

یکم که درگیر شدن همه جمع شدن که چی شده بقیه باهم حرف میزدن و میگفتن اینا واقعا باهم قرار میزارن

لیژان.. ژان چی داری میگی
ژان بخاطر اینکه لو نره به خواهرش گفت آره ما قرار میزاریم عاشق همیم مشکلش چیه

همگی تعجب کرده بودن

ییبو و شوکای میخواستن برن دنبال چیزی که بودن تا بدزدنش که لی هناومد و گفت
بی هن..قربان همین حالا باید بیایین

ییبو.. چی شده مگه؟

ییبو بعداینکه فهمید چی شده رفتو نقشه بی نقصی که داشت خراب شد

ییبو اومد که توضی بده اوناقرارنمیزارن که یهو پاش رفت رو پوصت موزی که چینیونگ انداخته بودش و افتاد تو بغله ژان که همه داشتن بهشون نگاه میکردن و بعضیا میگفتن اینا واقعا عاشقه همن
شوکای همرو فرستادکه برن
شوکای..برین دیگه جشن تموم شد
ییبو هم که خجالت زده بود سری رفت به اقامتگاهش

چینیونگ هم نشست و جلویه همه گریه میکرد
چینیونگ..این... حقی....قت .......ند...اره......هق هق
لایک فالو یادتون نره خوشگلا💖❤
دیدگاه ها (۰)

پارت ۳۷گروه شوکای.وانگ ییبو_ژان_وانگ_چینیونگ_چنگگروه لئوو.چن...

پارت۳۸شوکای جلسه ترتیب داد و گفت حالا باید وظیفه هارو تقسیم ...

پارت ۳۵مسابقه بعین ۴نفرشروع شدشوکای و ژان اول مبارزه میکردن ...

مبارزه دینگ یوشی و وانگ خیلی طول کشید و هردوشون به اندازه قو...

p..91ییبو خودشو جمع جور کرد میخواست به دنبال شن بره باید اون...

p83تو همین لحضه همه ارتش داشتن مقاومت میکردن ولی انسان ها د...

p81جنگ هنوز ادامه داشت در سلیب اتش خسارت های زیادی ب انها وا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط