پارت

پارت۳۸

شوکای جلسه ترتیب داد و گفت
حالا باید وظیفه هارو تقسیم کنیم

ژان..خوبه من و چنگ میتونیم براتون یه وعده‌ غذای خوشمزه ترتیب بدیم و همین

شوکای..همین

ژان.. آره پس چی

ییبو.. فکر کردی اینجا برای خوش گذرونی اومدی

شوکای برام اهمیت نداره دختری یا پسر تو باهوشی پس تو با ییبو و یه عده افراد تمام جنگل بازرسی میکنید و اگه چیزه مشکوکی بود به من خبر میدید

ژان..نه من اصلا برای این کار مناسب نیستم چطوره چینیونگ با ییبو مسئول این کار بشن خیلی خوب باهم کنار میان

ییبو..راستش بخوایی نه من اصلا نمیخوام با چینیونگ هم گروه بشم چونکه اون اصلا فرد باهوشی نیست فقط بلده خنگ بازی در بیاره

چینیونگ.. چطور میتونی این حرفو بزنی من که هر چیزی گفتی گوش کردم

ییبو.. من اینجا فقط با ژان میخوام هم گروه باشم خیلی دلم میخواد

ژان..یکم ترسی و گفت من موافق نیستم

وانگ .. من موافقم
ژان ..چی داری میگی

وانگ هرچی نباشه دوست داره توهم که دوستش داری پس چرا یه همچین موقعیت خوبی از دست بدی

ژان ..کی بهت اجازه داده یه همچین فکری کنی
شوکای ..حالا که همه موافقن ژان و ییبو مسئول این کار میشن
و وانگ و چنگ میخوام تمام اسناد مربوط به گروه سایه برام برسی کنید
چینیونگ ..من چیکار کنم

شوکای.. تو لازم نیست کاری کنی فقط دردسر درست نکن و پوصت موز ننداز جلوی پا این و اون
چینیونگ.. بلخره منم باید یه کاری بکنم
ییبو.. تو که خیلی میخوایی کمک کنی برو و ببین گروه رقیب چیکار میکنه

همه رفتن که به کاراشون برسن چینیونگ هم به بهانه جاسوسی ردکردن

ویو گروه لئوو

لئوو..خب اول میخام که یکیو برای خبردار شدن اینکه کنار رود خانه ها چی میگذره بزارم و خبردارشودن از اینکه گروه شوکای چیکارمیکنه که اگه از گروه سایه چیزی پیداکردن ماهم خبر دار بشیم و میخام برای این کار چن ژه یوان و یوشوشینو بزارم
و دونفرو برای اموزش یه عده سرباز بزارم که اگه یه وقت گروه سایه رو پیداکردیم باهاشون مبارزه کنیم

دینگ یوشی..خب خب خب تا اینحاشو متوجه شودم ولی کیو میزاری برای اموزش اون عده سرباز؟

لوسی..منو دینگ یوشی بزار لطفا
لئوو.نه تو مناسب اینکار نیستی
لوسی..چرا؟

لئوو..چون اصلا مبارزه بلد نیستی
پس لیژانو میزارم با دینگ یوشی هم گروه بشه
دینگ یوشی..نکنه انتظار داری بایه دستو
پاچلفتی اموزش بدم
لئوو .. معذرت میخام امااون تنها گزینست

لیژان..ازخداتم باشه من انقدر قویم
دینگ یوشی..اره جونه خودت تومسابقه دوره اولو باختی
لیژان..خیلی ببخشیدا خودتم وقتی بالئووافتادی باختی ازمن که دخترم چه انتظاری داری
دینگ یوشی..اون فرق میکرد خودم گزاشتم که منوببره اخه دلم براش سوخت
لئوو.واقعا نمیدونم باشماچیکارکنم
دیگه بسه
دیدگاه ها (۰)

پارت ۳۹ییبو و ژان در حال گشت زنی در جنگل بودن ییبو اولش هیچی...

پارت۴۰دینگ یوشی و لیژان در حال تمرین بودن که دینگ یوشی متوجه...

پارت ۳۷گروه شوکای.وانگ ییبو_ژان_وانگ_چینیونگ_چنگگروه لئوو.چن...

پارت۳۶،چینیونگ پوست موز برداشت و انداخت جلوی پا ژان ژان متوج...

p81جنگ هنوز ادامه داشت در سلیب اتش خسارت های زیادی ب انها وا...

p..91ییبو خودشو جمع جور کرد میخواست به دنبال شن بره باید اون...

p..86لیژان و دینگ یوشی متوجه خراب شدن هوا شدن باد بدی میوزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط