خوناشام جذاب من🧛
خوناشام جذاب من🧛
پارت 15
ساعت 8:40 بود و ما هم حاضر بودیم برای اینکه بریم پیش شیطان باید یه خون اشام یا نزدیکارین کس به شیطان این ورد رو میخوند و من جیمین رو انتخاب کردم و دست همو گرفتیم و جیمین شروع کرد به ورد خوندن
5 مین بعد
وقتی پلک زدم دیدم که مکانمون تغییر کرد و همون جای دفعه قبل بودم برای همین هم یادم بود که از کدوم طرف برم
خب بالاخره به اونجا رسیدیم و در رو بازکردیم
که دوباره با همون مرده یعنی شیطان رو به رو شدیم
شیطان: از ادمای بد قول خوشم نمیاد من بهت گفتم 9 ولی الان 9:01 هست.
جیمین: هنوزم خیلی سخت گیری
شیطان: به به دوباره خر مگس مزاحم پیداش شد
یادم میاد بهت گفته بودم که دیگه هیچوقت نمیخوام ببینمت
فلش بک به چندین سال پیش
شیطان: اهای پسره چرا میزاری بقیه بزننت رو پای خودت وایسا دیگه
جیمین: ا اخه ازشون میترسم
شیطان: من از این به بعد بهت کمک میکنم حالا میای با هم دوست شیم
جیمین: اسمت چیه:
شیطان: فیلیکس تو اسمت چیه؟
جیمین: ا اسمم جیمینه از این به بعد تو بهترین دوست منی😄
13 سال بعد
فیلیکس: جیمین کمکم کن من نمیخوام بمیرم لطفا
جیمین: ببخشید فیلیکس ولی دیگه لازمت ندارم
فیلیکس: چیییی نه نرووو تنهام نزار(با گریه)
1سال بعد
جیمین: فیلیکس مگه تو نمرده بودی؟
فیلیکس: ن زنده موندم و شیطان شدم و الان تصمیم میگیرم که تو دیگه رتبه اول خون اشاما نیستی و دیگه هیچوقت اسممو به زبون کثیفت نیار
جیمین: فیلیکس بزار برات توضیح بدم لطفا!
فیلیکس: خفه شو دیگه هیچوقت نمیخوام چشمم به چشمت بخوره اگه یه بار دیگه ببینمت میکشمت تو به دوستی بین با خیانت کردی
جیمین: نههه وایسااا بیرونمم نکننننن😭
پایان فلش بک
این داستان ادامه دارد.......
دوستان منتظر باشین میخوام بکشمتون😂😈👌
شرط ها: 7 کامنت و 9 لایک💜
پارت 15
ساعت 8:40 بود و ما هم حاضر بودیم برای اینکه بریم پیش شیطان باید یه خون اشام یا نزدیکارین کس به شیطان این ورد رو میخوند و من جیمین رو انتخاب کردم و دست همو گرفتیم و جیمین شروع کرد به ورد خوندن
5 مین بعد
وقتی پلک زدم دیدم که مکانمون تغییر کرد و همون جای دفعه قبل بودم برای همین هم یادم بود که از کدوم طرف برم
خب بالاخره به اونجا رسیدیم و در رو بازکردیم
که دوباره با همون مرده یعنی شیطان رو به رو شدیم
شیطان: از ادمای بد قول خوشم نمیاد من بهت گفتم 9 ولی الان 9:01 هست.
جیمین: هنوزم خیلی سخت گیری
شیطان: به به دوباره خر مگس مزاحم پیداش شد
یادم میاد بهت گفته بودم که دیگه هیچوقت نمیخوام ببینمت
فلش بک به چندین سال پیش
شیطان: اهای پسره چرا میزاری بقیه بزننت رو پای خودت وایسا دیگه
جیمین: ا اخه ازشون میترسم
شیطان: من از این به بعد بهت کمک میکنم حالا میای با هم دوست شیم
جیمین: اسمت چیه:
شیطان: فیلیکس تو اسمت چیه؟
جیمین: ا اسمم جیمینه از این به بعد تو بهترین دوست منی😄
13 سال بعد
فیلیکس: جیمین کمکم کن من نمیخوام بمیرم لطفا
جیمین: ببخشید فیلیکس ولی دیگه لازمت ندارم
فیلیکس: چیییی نه نرووو تنهام نزار(با گریه)
1سال بعد
جیمین: فیلیکس مگه تو نمرده بودی؟
فیلیکس: ن زنده موندم و شیطان شدم و الان تصمیم میگیرم که تو دیگه رتبه اول خون اشاما نیستی و دیگه هیچوقت اسممو به زبون کثیفت نیار
جیمین: فیلیکس بزار برات توضیح بدم لطفا!
فیلیکس: خفه شو دیگه هیچوقت نمیخوام چشمم به چشمت بخوره اگه یه بار دیگه ببینمت میکشمت تو به دوستی بین با خیانت کردی
جیمین: نههه وایسااا بیرونمم نکننننن😭
پایان فلش بک
این داستان ادامه دارد.......
دوستان منتظر باشین میخوام بکشمتون😂😈👌
شرط ها: 7 کامنت و 9 لایک💜
۵.۶k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.