آغوش سایه

آغوش سایه
پارت هفتم❤️💙🖤
شدو:سونیک خوابیده ماریا بیدارش نکن
ماریا:چقدر زود
شدو: آره خوابش مثل صخره های گرین هیلز سنگینه
ماریا:ولش کن خستس
شدو:نازه
ماریا:اوههههه😏
شدو:ماریا برو غذامو درست کن
ماریا:مگه من کلفت توئم
شدو:در ضمن برو بیرون یک بسته نودل بخر
ماریا:پولمو گرفتی منم نمی خرم
شدو:باشه بگیر برو بخر
ماریا:باشه خدانگهدار
شدو: خدانگهدار
«۲ساعت بعد»
در صدا داد
شدو:باز هم تو
مفلیس:سلام رفیق،باز هم مراحم شدم
شدو:تو همیشه مزاحمی به هرحال خوش آمدی
مفلیس:سونیک عمو
شدو:ساکت...خوابه
مفلیس: آهان بپر یک چایی برام بیار
شدو:نداریم
مفلیس:بوی چایی شما از سر کوچه به اینجا رسیده یعنی چی نداریم
شدو:چایی برای تو نداریم
مفلیس:بریز دیگه من خستمه
شدو:بیا بخور و برو
مفلیس:ما شام اینجا هستیم
شدو:ما؟؟؟؟؟
مفلیس:اسکورج بیا داداش تو
شدو:اینجا مهمان سرا نیست برید بیرون
اسکورج:بپر برام دو کیلو موز بیار
شدو:شما چقدر گشنه اید
اسکورج:گشنمههههههه
شدو:بیا بخور
مفلیس:سیلور دیگه نمیاد شرکت
شدو:بهتر
اسکورج:انار هم می‌خوام
شدو:برید بیرون
سونیک:سلام
اسکورج: سلام خوشگله
شدو:اسکورج سونیک ماله منه
اسکورج:باشه
سونیک:شما کی هستید