هردم خیال دوست

هردم خیال دوست
چون ماهتاب بر سر ویرانه‌های دل
مستانه پای کوبد
این مطرب از کجاست که از نغمه‌های او
بر خانه‌ی خرابِ دلم، سیل درد ریخت
این زخمه دست کیست که بر تار می‌زند؟
تارِ دلم گسیخت...

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۰)

معشوق من انسان ساده‌ای‌ستانسان ساده‌ای که من او رادر سرزمین ...

می‌شود از آنجاخورشید را به غربت گلهای شمعدانی مهمان کردیک پن...

قرص ماهدست و پا می زددر رودسرانجام رودآن را با خود به دریا ب...

چه تنهاییِ عجیبی!پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره‌ی خودش تنه...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

دلتنگی ریشه دوانده در تار و پود ِ جانم دلم گرفته هوا گرفته ز...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط