می نوشم تو را

می‌ نوشم تو را
لب هایت را،
مثل جامانده ای در کویر
با آخرین قطره از سرابی دور
می پوشم تو را
مثل چوپانی خسته،
مانده در برف و بوران
با پوستینی که زنی
با عشق روی شانه اش انداخته
و این امید بازگشت
در من؛
فقط تویی . . .
دیدگاه ها (۱)

همونقدر که یادم نیسی، #یادتم- چه زیاد!...♫♪‏آدما درست وقتی ...

جاے خالی ات را در نقطه چین اشک هایمدرد مے ڪشم و هنوز نمے توا...

شعر هایمرا زیر رو نکنیدمن غم نبودنش رالابه لایآنها پنهان کرد...

‌من با صدایِ نفس کشیدنتهم عاشقی می کنم...حتی اگر آرام و بی ص...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط