خاکستر عشق پارت
خاکستر عشق پارت۱۲
تهیونگ: اینطوری نمیشه انقدر دست و پا نزن جیمین بندازش رو کولت
جیمین: آره راست میگی
ا.ت:بذارم زمین ولم کننن اه
ویو ا.ت
جیمین منو انداخت زمین و تهیونگ رفت بیرون نمیدونم کجا رفت ولی جیمین داشت بد نگام میکرد میترسیدم از نگاهاش
ک تهیونگ با شلاق های توی دستش وارد اتاق شد رنگی ک ازم پریده بود خیلی معلوم بود میخواستم از در پشت سر تهیونگ فرار کنم ک جیمین گرفتم و نذاشت اشکام بی اختیار میریختن تهیونگ با دستای درازش دوتا دستمو تویه دستش گرفت جیمین شروع کرد به ضربه زدن پشتم خیلی میسوخت نفسم تو سینه ام حبس شده بود ک تهیونگ گفت محکم تر اونم خیلی بدتر میزد صدای جیغم توی تمام عمارت چرخیده بود
ضربه ی ششم
جیمین: دیگه فرار نمیکنی شنیدی
نای برای جواب دادن نداشتم که یه ضربه ی خیلی محکمی زد گفت جواب بده که گفتم: چشم
ضربه ی هفتم
تهیونگ:منو چی باید صدا کنی؟ بگو
ا.ت: عزیزم
تهیونگ: غلط
ضربه هشتم
ا.ت: عشقم
تهیونگ: غلط
ضربه ی نهم
ا.ت:ارباب
جیمین: غلط
ضربه ی دهم
ا.ت:تهیونگ و جیمین
تهیونگ و جیمین: غلطه
ضربه ی یازدهم
ا.ت: عاححح بسه خواهش میکنم درد دارم کافیه
ضربه دوازدهم
جیمین: بگو
ا.ت:نمیدونم آییییی
ضربه ی سیزدهم
تهیونگ: بگو ا.ت
ا.ت:د...ددی
وقتی این کلمه رو گفتم وایسادن
تهیونگ: درسته
جیمین: یاد گرفتی
همه جان زخم بود شکمم کمرم بازو هام همه جام درد داشت ک
تهیونگ دستمو ول کرد مچ دستم کبود شده بود هلم داد رو تخت و دکمه های لباسشو یکی یکی باز میکرد ترسیده بودم با جون نداشته ام روی تخت عقب عقب میرفتم
ک.....
تهیونگ: اینطوری نمیشه انقدر دست و پا نزن جیمین بندازش رو کولت
جیمین: آره راست میگی
ا.ت:بذارم زمین ولم کننن اه
ویو ا.ت
جیمین منو انداخت زمین و تهیونگ رفت بیرون نمیدونم کجا رفت ولی جیمین داشت بد نگام میکرد میترسیدم از نگاهاش
ک تهیونگ با شلاق های توی دستش وارد اتاق شد رنگی ک ازم پریده بود خیلی معلوم بود میخواستم از در پشت سر تهیونگ فرار کنم ک جیمین گرفتم و نذاشت اشکام بی اختیار میریختن تهیونگ با دستای درازش دوتا دستمو تویه دستش گرفت جیمین شروع کرد به ضربه زدن پشتم خیلی میسوخت نفسم تو سینه ام حبس شده بود ک تهیونگ گفت محکم تر اونم خیلی بدتر میزد صدای جیغم توی تمام عمارت چرخیده بود
ضربه ی ششم
جیمین: دیگه فرار نمیکنی شنیدی
نای برای جواب دادن نداشتم که یه ضربه ی خیلی محکمی زد گفت جواب بده که گفتم: چشم
ضربه ی هفتم
تهیونگ:منو چی باید صدا کنی؟ بگو
ا.ت: عزیزم
تهیونگ: غلط
ضربه هشتم
ا.ت: عشقم
تهیونگ: غلط
ضربه ی نهم
ا.ت:ارباب
جیمین: غلط
ضربه ی دهم
ا.ت:تهیونگ و جیمین
تهیونگ و جیمین: غلطه
ضربه ی یازدهم
ا.ت: عاححح بسه خواهش میکنم درد دارم کافیه
ضربه دوازدهم
جیمین: بگو
ا.ت:نمیدونم آییییی
ضربه ی سیزدهم
تهیونگ: بگو ا.ت
ا.ت:د...ددی
وقتی این کلمه رو گفتم وایسادن
تهیونگ: درسته
جیمین: یاد گرفتی
همه جان زخم بود شکمم کمرم بازو هام همه جام درد داشت ک
تهیونگ دستمو ول کرد مچ دستم کبود شده بود هلم داد رو تخت و دکمه های لباسشو یکی یکی باز میکرد ترسیده بودم با جون نداشته ام روی تخت عقب عقب میرفتم
ک.....
- ۴.۹k
- ۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط