امروز روز غمباری بود، هوا بارانی، بی یک تبسم خورشید. درست
امروز روز غمباری بود، هوا بارانی، بی یک تبسم خورشید. درست مثل دوران پیری که در انتظار من است.
افکار عجیبی ذهنم را سخت به خود مشغول میدارد. احساسات غمانگیزی دلم را تنگ کرده و افکار زیادی، که هنوز برای خودم روشن نیست، در ذهنم زیر و رو میشود. نه میتوانم مسائلم را حل کنم نه میلی به حل کردنشان دارم.
📚 شبهای روشن #فئودور_داستایفسکی
افکار عجیبی ذهنم را سخت به خود مشغول میدارد. احساسات غمانگیزی دلم را تنگ کرده و افکار زیادی، که هنوز برای خودم روشن نیست، در ذهنم زیر و رو میشود. نه میتوانم مسائلم را حل کنم نه میلی به حل کردنشان دارم.
📚 شبهای روشن #فئودور_داستایفسکی
۱.۱k
۱۷ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.