من غرقم..شایدم غرق نه! گمم شاید این بهتر باشه،بیس چاری دا
من غرقم..شایدم غرق نه! گمم شاید این بهتر باشه،بیس چاری دارم دستُ پامیزنم، تش گم شدم زیر گودیِ چشام..شایدم گذر زمان دارم منو حل میکنه،من حالم خوبه ولی خوبِ واقعی نیست، خوبِ فیکم نیست.من افسردم نیستم، ولی خوشحالم نیستم، انگاری یچیزیو جا گذاشتم و گم کردم،ولی همه چی جوری ک سرجاش نباشه سرجاشه، من خسته شدم انقد گفتم خستم ولی الان دیگ خسته ام نیستم،شاید خسته منه،من میخام حرف بزنم ولی چیزی جز سکوت بیرون نمیاد من نمیخام تو این اتاق حبس باشم ولی حبسم شایدم حبسم تو خودم،من دلم شده مثل هوای بهار، میگیره یهو میباره،با این تفاوت افتابی نمیشه، بارونش کِ میگیره شدت بارش تمام چاله چوله هارو پر میکنه ولی یه جاهمیشه خالی میمونه.
شبُ سکوتُ تاریکی فقط کمی حالمو اروم میکنه، من نمیخام بگم و داد بزنم مبادا حسِ منفی و بد القا کنم به اطرافیانم..
ولی منُ دیگ خودمم نمیفهمه.!..
پن:😂اگزوما نگیرم صلوات.
"من کسی نیستم ک با این زخما دردم بگیره ولی این اشکها رو کی میخاد گردن بگیره..
شبُ سکوتُ تاریکی فقط کمی حالمو اروم میکنه، من نمیخام بگم و داد بزنم مبادا حسِ منفی و بد القا کنم به اطرافیانم..
ولی منُ دیگ خودمم نمیفهمه.!..
پن:😂اگزوما نگیرم صلوات.
"من کسی نیستم ک با این زخما دردم بگیره ولی این اشکها رو کی میخاد گردن بگیره..
۱۰.۲k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰