ناز دانه ام ... دیگر تو را نمی نویسمنمی سرایمت ؛مرا با شعر و شاعری چه کار ...میخواهم زراعت کنمتو را باید کاشت درست وسط قلبممیان چشمهایم و روی لبهایمتو را باید جور دیگری "دوست داشت"...