توی اوج تنهایی هام سر کشید

توی اوج تنهایی هام سر کشید
روی بی کسی های من پا گذاشت
یه عمر آرزوشو به دل داشتم
چقدر خوب با همه فرق داشت

مثل خواب بود یا یه کابوس بود
مثل برق اومد مثل باد رفت
مثل اون که بعد یه عمر زندگی
دید که زندگیتو نمیخواد رفت


نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم اما فقط رفت که رفت

چقدر حال و روزم باهاش خوب بود
چقدر بگذره تا که یادم بره
چقدر بگذره تا من آروم بشم
آخه خاطره از جنون بدتره

نه چیزی آورد نه چیزی رو برد
فقط عطرشو روی میز جا گذاشت
تا فهمید دیوونشم کم آورد
هنوز میگم با هم فرق داشت

نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم اما فقط رفت که رفت

#رفت_که_رفت
#رضا_یزدانی
#پدیده_نیشابوری
دیدگاه ها (۱)

اگر قایقت شکست ،باشد!!! ....." دلت" نشکند! "دلی" نشکنی....اگ...

هواسرد است وآتشِ نگاهِ تو روشن...!چایِ باراندر فنجانِ قهوه ا...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_249کتم رو برداشتم و هم...

part13🦋-هارا&بله-مطمعنی دیگه چیزی نمی‌خوای &اره-حتی نمی‌خوای...

رمان جونگ کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط