گاه آرزو می کنم؛ای کاش برای تو پرتوِ آفتاب باشمتا دست هایت را گرم کنداشک هایت را بخشکاندو خنده را به لبانت باز آرد.پرتوِ خورشیدی کهاعماق تاریک وجودت را روشن کندروزت را غرقه ی نور کندیخِ پیرامونت را آب کند...