ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 72

چشمامو باز کردم
بتی رو تخت خواب بود

بتی بود؟
ارهه اره حتما بتیه فقط صدای خروپف اون اینطوریه

اما چراهنوز زندم؟ چرا نمردم؟
مگه نمیگفتن رگ دستو بزنی میمیری؟
دستمو به سختی بالا اوردم

واوچقدر بخیه خورده بود
اما انگار بتی رو هم بیدار کرده بودم
یهو درد کل وجودمو فرا گرفت

نمیخواستم بتی رو بیدار کنم اما دردش...
+بتی... بـ.. تی

سرشوسریع بالا اورد
~وای دختر دختر چکار کردی باخودت هان؟

+بتـ.. ـی درد داره

_عجب
به صورت بی حسش نگاه کردم
کثافت همش بخواطر اون شد

نباید میگذاشتم ضعفم رو ببینه
خدایا چی میگم؟ بی جون افتادم اینجا
بعد میگم ضعفم رو نبینه!؟

_برو بیرون بتی
~اقا... ولی..
_شنیدی؟
بتی رفتودوباره تنهام گذاشت
چه راحت



༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part:73بدتر از درد رگ دستم درد روحم زجرم میداداین ک...

ملودی_تلخ🍷Part:65وقتی بیدار شدم روی تخت بودمبوی خوش عطر غذا....

ماه_تیره🌑Part: 71جلوش وایسادم +میزنم ایندفعه شوخی ندارم_چه ج...

ماه_تیره🌑Part: 70یعنی چی؟ رسما میگفت برو بکش خودتو به کتفمم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط