ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 71
جلوش وایسادم
+میزنم ایندفعه شوخی ندارم

_چه جالب

خدایا من چکار کنم از دست ایننن؟
خیلی راحت میگه بزن

جوگیر شدم دستم اوردم بالا مهکم کشیدم شیشه رو روش

یهو خون فوران کرد
پشمام ریخته بود

واسه ترسوندنش زیاده روی کرده بودم نه!!؟
اره فکر کنم


بی توجه مشغول درست کردن استینِ اون یکیش شد

جیغ کشیدم و نشستم رو زمین
کف اتاقش پر خون شده بود

احساس میکردم دارم خالی میشم
و چند تا احساس دیگه باهم که غیر قابل توصیف بود

+حاجی... من.. منـ... من واقعا..رگمو زدم

سرم گیج میرفت و همه جا سریع تیره تار شد
فقط به یه جا تکه داده بود و دست به سینه نگاه میکرد

در اتاقش یهو....


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 72چشمامو باز کردم بتی رو تخت خواب بودبتی بود؟...

ماه_تیره🌑Part:73بدتر از درد رگ دستم درد روحم زجرم میداداین ک...

ماه_تیره🌑Part: 70یعنی چی؟ رسما میگفت برو بکش خودتو به کتفمم ...

ملودی_تلخ🍷Part: 64+بسه مرتیکهیه لحظه مکث کرد بعد دوباره زد ز...

P8🍯&لطفا ازتون خواهش میکنم-باشه من میرم اما توم باید با من ب...

درخواستی سناریو چویا♡شما ۱۸ سالتونهاسم شما اینجا یوکی هستهشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط