پارت

#پارت_۳۲
-بیا دنبالم....
رفت سمت اتاقی منم دنبالش رفتم...انگار اتاق کارش بود..
یه برگه گرفت سمتم...
-اول بخونش بعد امضاش کن..
-چشم
تو اون قرار داد درباره اینکه من زندگیم رو دادم بهش و هرکاری که گفت باید انجام بدم...و بقیه قوانین و شرط و شروط گفته بود..
-ببخشید..
برگشت سمتم...
-میخواستم بگم...منم شرطایی دارم...
-فک نکنم تو موقعیتی باشی که شرط تایین کنی..
-خب در هرحال منم باید بدونم اینجا امنیت دارم..
-از لحاظ..
-امم....هر...هرچیزی
یکم نگاهم کرد...
-نگران نباش نه میزارم کسی بهت کار داشته باشه و نه خودم کاری دارم بهت
-ممنون..
امضاش کردم و بهش دادم...
-خورد و خوراکتم سر جاش...اگر نیومدم قبل من بخور...و حموم هم فک کنم دیدی تو اتاقت...
-بله..
-خوبه...من رفتم...
منتظر موند تا من از اتاق برم بیرون ....
-راستی..چه من بیام خونه چه نه غذا رو درست کن
-چی درست کنم؟؟!
-هرچی به جز کدو
یهو چیزی یادم اومد..
-اقا...من کی میتونم بابامو ببینم...مامانم و داداشم هم فردا میان...باید بهشون بگم گه...
-نگران نباش....عصری میام دنبالت تا ببرمت
رفتم تو اشپزخونه تافکری برا غذا کنم...اممم...چی درست کنم..
اها....ماکارونی...من عاشق ماکارونیم...امیدوارم اونم خوشش بیاد... #حقیقت_رویایی💖
لایک و نظر فراموش نشه😉
دیدگاه ها (۱)

این دنـیا پراز آدمه💙 تو فرشته بـآش⭐

ماه همیشه میون اون ستاره ها تنهاس🌜 ⛅

هر کسی یه گوشه از دلش آرزوهاشو میشماره💕

ما روحمون به خون آلودس،ما هزارتا احساسو کشتیم🔪 💉

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁴⁸+ممنونم برای همه چی....-مشکلی نیست......

حس های ممنوعه ۴

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲Season: 𝟮 Part:𝟭𝟳دکتر وارد اتاق عمل شد اتاق ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط