ویو جیا
ویو جیا
نشستمو اون دوتا کارشونو ادامه دادن تا الان که خوب پیش رفته
ویو ته
با کوک از اتاق جیان بیرون امدیم
ته: چیه
کوک: داشتی چیکار میکردی
حوصله توضیح بش نداشتم
ته: ول ک..
داشتم امدم برم
کوک: وایسا ... معلوم هس داری چیکار میکینی
ته: اره میدونم دارم چیکار میکنم بد اون چییزی که فک میکنی نیس
کوک: پس چیههه( کمی داد
ته: حولش داش از تنش میوفتاددد ( کمی داد
کوک: واقعا
ته: اره( داد
از پیشش کوک رفتم اتاقمم پیرهنمو دراوردمو رو تخت ولو شدم
ویو جیا
میگذشت
می گذشت
می گذشت
که اخر ساعت ۴ و نیم شد
1: خانم لطفا لباستونو بپوشید
جیا: بزیر بیرون
2: چش
وقتی اون دوتا رفتن برگشتم سمت اینه سادهه و خوشگلللل عالی
موهاامم لخت کرده بودن عاشقشمم
لباسمو پوشیدم
خب باید بگم خوب شدم
نظر دوتا اربابم باید بپرسسم؟
ن ن نبابا نمیخواد
نشستمو اون دوتا کارشونو ادامه دادن تا الان که خوب پیش رفته
ویو ته
با کوک از اتاق جیان بیرون امدیم
ته: چیه
کوک: داشتی چیکار میکردی
حوصله توضیح بش نداشتم
ته: ول ک..
داشتم امدم برم
کوک: وایسا ... معلوم هس داری چیکار میکینی
ته: اره میدونم دارم چیکار میکنم بد اون چییزی که فک میکنی نیس
کوک: پس چیههه( کمی داد
ته: حولش داش از تنش میوفتاددد ( کمی داد
کوک: واقعا
ته: اره( داد
از پیشش کوک رفتم اتاقمم پیرهنمو دراوردمو رو تخت ولو شدم
ویو جیا
میگذشت
می گذشت
می گذشت
که اخر ساعت ۴ و نیم شد
1: خانم لطفا لباستونو بپوشید
جیا: بزیر بیرون
2: چش
وقتی اون دوتا رفتن برگشتم سمت اینه سادهه و خوشگلللل عالی
موهاامم لخت کرده بودن عاشقشمم
لباسمو پوشیدم
خب باید بگم خوب شدم
نظر دوتا اربابم باید بپرسسم؟
ن ن نبابا نمیخواد
۸.۹k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.