*—ظهر همگی بخیر* 🩵
*—ظهر همگی بخیر* 🩵
• فریت تو فراگ یه دیالوگ داشت که : "اگر به سیران دست بزنه من دیوونه میشم" ...
فریت از اون دیالوگش دعوا بود نگاهش تو اون تیکه موقع خروج از اتاق به سیران جوری بود که خواسته ببینه حال سیران خوبه یا نه، وقتی داشت از اتاق میومد بیرون تنها بود همینکه دید سیران و سینان اومدن سریع دیار رو بغل کرد خواسته با بغل کردن دیار به سینان بفهمونه با سیران کاری نداره تا سینان هم باهاش بد رفتاری نکنه! در کل هممون خط اصلی داستان رو میدونیم چون فصل اول هم همین سناریو رو ما با تاریک و پلین تجربه کردیم در نهایت هم نجات دهنده سیران فریت خواهد بود.
دیار یه دیالوگ بسیار حق گفت: شما نمی فهمید ولی من و سینان داریم با تصور عشقی که تو و سیران داشتید باهاتون زندگی میکنیم!
• فریت تو فراگ یه دیالوگ داشت که : "اگر به سیران دست بزنه من دیوونه میشم" ...
فریت از اون دیالوگش دعوا بود نگاهش تو اون تیکه موقع خروج از اتاق به سیران جوری بود که خواسته ببینه حال سیران خوبه یا نه، وقتی داشت از اتاق میومد بیرون تنها بود همینکه دید سیران و سینان اومدن سریع دیار رو بغل کرد خواسته با بغل کردن دیار به سینان بفهمونه با سیران کاری نداره تا سینان هم باهاش بد رفتاری نکنه! در کل هممون خط اصلی داستان رو میدونیم چون فصل اول هم همین سناریو رو ما با تاریک و پلین تجربه کردیم در نهایت هم نجات دهنده سیران فریت خواهد بود.
دیار یه دیالوگ بسیار حق گفت: شما نمی فهمید ولی من و سینان داریم با تصور عشقی که تو و سیران داشتید باهاتون زندگی میکنیم!
۱.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.