دوره گردی میخواند

دوره گردی میخواند:

"بی تو مهتاب شبی
باز از آن کوچه گذشتم....! "

چه کسی میدانَد
که در این چند زمستان
و بهاری که گذشت....

من نه یک شب ،
که هزاران شب و روز ...

با نگاهی نگران
سرِ آن کوچه ی بن بست قدیمی
به هوای عطری
که دلم با آن رفت
و به رویای شبی باز
به سر بردن در آغوشت ....

همه تن چشم شدم
خیره به دنبال تو گشتم....؟!
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۳)

چشم هایت نیلوفری ست رُسته در تالابِ خیالهای بارانی ام و دسته...

عاقبت غنچه ی لبهای تو را خواهم چیداز لبت گرمی و تب های تو را...

در این مرداب تنهایی ، و نافهمی آدمها، هزاران سال ،...

من ضعیف نیستم ،،،،فقط تو نقطه ضعف منی ...تو را برای شبی عاشق...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط