p32
میونگ سو:یا پارک جیمین منو اینجا تنها میزاری میری
جیمین:خدانگهدار
_جیمین از اتاق میاد بیرون و به سمت در میره و یدونه از ماشینا رو برمیداره(از اونجا که ماشین اتوماتیکه سوییچ نمیخواد)و از عمارت خارج میشه.
میونگ سو:خب فعلا به دو ساعت مونده که باندش عوض بشه پس من میرم دوساعتم خودش دوساعته
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد
میونگ سو:خب من میرم باندشو عوض میکنم بعدش میگیرم میخوابم به منم هیچ ربطی نداره که دوساعت نشده
_میونگ سو به سمت اتاق کوک میره و درشو باز میکنه میره داخل میبینه که جونگ کوک داره خواب میبینه و از سر و روش عرق میریزه جلوتر میره همزمان هم با دستش تکونش میده هم صداش میکنه که بیدار نمیشه دستشو میزاره روی دوتا شونش و تکونش میده که جونگ کوک از خواب بیداره میشه و از گلوی میونگ سو میگیره و به پشت سرش هول میده الان میونگ سو خوابیده و جونگ داره با دوتا دستاش اونو خفه میکنه میونگ سو به دوتا دستاش چنگ میزنه که ولش کنه
میونگ سو:جونگ...کوک...دارم...خفه...میشم...
_جونگ کوک ولش میکنه میونگ سو از تخت سر میخوره پایین و شروع میکنه به سرفه کردن جونگ کوک نگران میاد پایین تخت
جونگ کوک:حالت خوبه(نگران)
میونگ سو:داشتی(سرفه)خفم میکردی...الان میگی...خوبی
جونگ کوک: ببخشید اتفاقی بود اخه تو یه دفعه از کجا پیدات شد
میونگ سو:اومدم باندتو عوض کنم که خفم کردی
جونگ کوک:باند؟
میونگ سو:اره باند(به جای زخمش اشاره میکنه)
_جونگ کوک یه نگاه به اتاقی که توشه میکنه
جونگ کوک:اینجا کجاست؟
میونگ سو:خونه ی من،اگه سوال جواب کردنت تموم شد بشین روی تخت تا باندتو عوض کنم
جونگ کوک:چرا تو عوض کنی؟ یادمه اخرین بار جیمینم پیشم بود اون کجاست؟
میونگ سو:کشتمش
جونگ کوک:شوخی خوبی نبود جیمینو صدا کن بیاد
میونگ سو:باور نمیکنی میگم کشتمش
جونگ کوک:چیکار کردیییی
میونگ سو:جیمین رفته یه سر به خو.......
_جونگ کوک نزاشت حرف میونگ سو تموم بشه که به سمت در اتاق حرکت میکنه(دقت داشته باشید که جونگ کوک لباس تنش نیست اما باند دور شونه و بازوشو گرفته)
میونگ سو:کجا
جونگ کوک:دنبال جیمین
_میونگ سو از گوشش میگره میکشه به سمت تخت
میونگ سو:بزار ادم حرفشو تا اخر بزنه بعد سریع عکس العمل نشون بده
جونگ کوک:اخ...اخ ولم کن میخوام برم
میونگ سو:جیمین جونت سالمه سالمه رفته یه سر به خونتون بزنه الاناست که برگرده گفت تا وقتی برگشتم باندای جونگ کوک عوض کن
جونگ کوک:باور نمیکنم...اخ ولم کن
_میونگ سو گوششو ول میکنه
میونگ سو:بشین روی تخت
جونگ کوک:این بار دومته که داری گوشمو میگیری برای بار بعد گوشتاتو میکنم
میونگ سو:اها باشه الان بشین روی تخت
جونگ کوک:هی اصلا حواست هست دارم چی میگم
میونگ سو:چقدر حرف میزنی بشین دیگه(با داد)
جونگ کوک:سر من داد نزن(با داد)
جیمین:خدانگهدار
_جیمین از اتاق میاد بیرون و به سمت در میره و یدونه از ماشینا رو برمیداره(از اونجا که ماشین اتوماتیکه سوییچ نمیخواد)و از عمارت خارج میشه.
میونگ سو:خب فعلا به دو ساعت مونده که باندش عوض بشه پس من میرم دوساعتم خودش دوساعته
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد
میونگ سو:خب من میرم باندشو عوض میکنم بعدش میگیرم میخوابم به منم هیچ ربطی نداره که دوساعت نشده
_میونگ سو به سمت اتاق کوک میره و درشو باز میکنه میره داخل میبینه که جونگ کوک داره خواب میبینه و از سر و روش عرق میریزه جلوتر میره همزمان هم با دستش تکونش میده هم صداش میکنه که بیدار نمیشه دستشو میزاره روی دوتا شونش و تکونش میده که جونگ کوک از خواب بیداره میشه و از گلوی میونگ سو میگیره و به پشت سرش هول میده الان میونگ سو خوابیده و جونگ داره با دوتا دستاش اونو خفه میکنه میونگ سو به دوتا دستاش چنگ میزنه که ولش کنه
میونگ سو:جونگ...کوک...دارم...خفه...میشم...
_جونگ کوک ولش میکنه میونگ سو از تخت سر میخوره پایین و شروع میکنه به سرفه کردن جونگ کوک نگران میاد پایین تخت
جونگ کوک:حالت خوبه(نگران)
میونگ سو:داشتی(سرفه)خفم میکردی...الان میگی...خوبی
جونگ کوک: ببخشید اتفاقی بود اخه تو یه دفعه از کجا پیدات شد
میونگ سو:اومدم باندتو عوض کنم که خفم کردی
جونگ کوک:باند؟
میونگ سو:اره باند(به جای زخمش اشاره میکنه)
_جونگ کوک یه نگاه به اتاقی که توشه میکنه
جونگ کوک:اینجا کجاست؟
میونگ سو:خونه ی من،اگه سوال جواب کردنت تموم شد بشین روی تخت تا باندتو عوض کنم
جونگ کوک:چرا تو عوض کنی؟ یادمه اخرین بار جیمینم پیشم بود اون کجاست؟
میونگ سو:کشتمش
جونگ کوک:شوخی خوبی نبود جیمینو صدا کن بیاد
میونگ سو:باور نمیکنی میگم کشتمش
جونگ کوک:چیکار کردیییی
میونگ سو:جیمین رفته یه سر به خو.......
_جونگ کوک نزاشت حرف میونگ سو تموم بشه که به سمت در اتاق حرکت میکنه(دقت داشته باشید که جونگ کوک لباس تنش نیست اما باند دور شونه و بازوشو گرفته)
میونگ سو:کجا
جونگ کوک:دنبال جیمین
_میونگ سو از گوشش میگره میکشه به سمت تخت
میونگ سو:بزار ادم حرفشو تا اخر بزنه بعد سریع عکس العمل نشون بده
جونگ کوک:اخ...اخ ولم کن میخوام برم
میونگ سو:جیمین جونت سالمه سالمه رفته یه سر به خونتون بزنه الاناست که برگرده گفت تا وقتی برگشتم باندای جونگ کوک عوض کن
جونگ کوک:باور نمیکنم...اخ ولم کن
_میونگ سو گوششو ول میکنه
میونگ سو:بشین روی تخت
جونگ کوک:این بار دومته که داری گوشمو میگیری برای بار بعد گوشتاتو میکنم
میونگ سو:اها باشه الان بشین روی تخت
جونگ کوک:هی اصلا حواست هست دارم چی میگم
میونگ سو:چقدر حرف میزنی بشین دیگه(با داد)
جونگ کوک:سر من داد نزن(با داد)
۳۴.۴k
۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.