پایان خوش
پایان خوش
پارت ۲۹
ا/ت: باش دیدم تهیونگ سرعت و کم کرد منم باهاش رفتم آروم
رسیدیم خونه
تهیونگ: خیلی دوست داشتم با سرعت برم وای ا/ت کنار ماشین و گرفته باهام میاد بد چند دقیقه رسیدم خونه
ا/ت: بعد از چند دقیقه توی راه رسیدم خونه
تهیونگ: پیاده شدم دست ا/ت رو گرفتم و با هم رفتیم خونه رفتیم توی خونه دست ا/ت رو ول کردم رفتم دخترم و بغل کردم
ا/ت: از دست تهیونگ داشتم فشاری میشدم ولی به روی خودم نیوردم رفتم لباسم و عوض کردم
تهیونگ: دخترم و بغل کردم بد رفتم توی اتاق لباسم و عوض کردم و رفتم روی مبل نشستم و نگاه گوشی کردم
ا/ت: دیدم تهیونگ داره نگاه گوشی میکنه و میخنده رفتم ببینم داره با چی میخنده
تهیونگ: دیدم ا/ت یواش یواش داره میاد سمتم خیال یهو از چیزی که داخلش بودم اومدم بیرون یهو رفتم توی شماره ها به جیمین زنک زدم یهو جواب داد
جیمین: الو جونم ته
تهیونگ: ام جیمین خوبی چخبر
ا/ت: داشتم میرفتم سمت تهیونگ که یهو گفت الو جیمین خوبی چخبر
بد دیگه رفتم شام درست کردم
تهیونگ: جیمین
(ادامه پارت بعدی)
پارت ۲۹
ا/ت: باش دیدم تهیونگ سرعت و کم کرد منم باهاش رفتم آروم
رسیدیم خونه
تهیونگ: خیلی دوست داشتم با سرعت برم وای ا/ت کنار ماشین و گرفته باهام میاد بد چند دقیقه رسیدم خونه
ا/ت: بعد از چند دقیقه توی راه رسیدم خونه
تهیونگ: پیاده شدم دست ا/ت رو گرفتم و با هم رفتیم خونه رفتیم توی خونه دست ا/ت رو ول کردم رفتم دخترم و بغل کردم
ا/ت: از دست تهیونگ داشتم فشاری میشدم ولی به روی خودم نیوردم رفتم لباسم و عوض کردم
تهیونگ: دخترم و بغل کردم بد رفتم توی اتاق لباسم و عوض کردم و رفتم روی مبل نشستم و نگاه گوشی کردم
ا/ت: دیدم تهیونگ داره نگاه گوشی میکنه و میخنده رفتم ببینم داره با چی میخنده
تهیونگ: دیدم ا/ت یواش یواش داره میاد سمتم خیال یهو از چیزی که داخلش بودم اومدم بیرون یهو رفتم توی شماره ها به جیمین زنک زدم یهو جواب داد
جیمین: الو جونم ته
تهیونگ: ام جیمین خوبی چخبر
ا/ت: داشتم میرفتم سمت تهیونگ که یهو گفت الو جیمین خوبی چخبر
بد دیگه رفتم شام درست کردم
تهیونگ: جیمین
(ادامه پارت بعدی)
۱۳۶.۵k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.