رویای عاشقی پارت۱
؟سروان پارک
بله؟
؟بفرمایید تو
با تکون دادن سرم تایید کردم و بلند شدم و رفتم درو باز کردم رفتم بدون توجه به اطراف رفتم پشت میز دایی و احترام گذاشتمکردم رفتم بدون توجه به اطراف رفتم پشت میز دایی و احترام گذاشتم
سلام
؛سلام دخترم بشین
چشم
برگشتم که بشینم که با چیزی که دیدم سر جام خشکم زد این اینجا چیکار میکنه با یاد اوری دو هفته پیش پوزخندی بهش زدم که انگار یکم عصبی شد دو هفته پیش بود که یک ماموریت داشتم یهویی بهم دستور دادن و منم لباس فرم نداشتم واقعا سخت بود نیرو کم بود و تعداد اونا زیاد بود مجبور شدم نیرو کمکی بخوام پشت دیوار وایستاده بودم اروم و یواش بیرون نگاه میکردم و تفنگمو تنظیم میکردم که یهو دستام به پشتم جمع شد و مچ دستام درد گرفت و کوبیده شدم به دیوار
چیکار میکنی
؟هه خانوم کوچولو یکم سنت کم نیست برا خلاف؟
چی میگی من سروانم
؟ععع پس منم رئیس پلیسم
هی اقا دستام باز کن چی میگی اصلا تو ولم کن ماموریت هنوز تموم نشده
بی توجه به حرفام فقط میکشیدم و من تقلا میکردم موهام جلوی صورتم ریخته بود رسیدیم به سرباز که از تیم خودم بود
؟بیا اینو ببر بندازش توی ون
سرباز:ایشون؟
؟اره
سرباز:ولی ایشون که سروان پارک
؟چی
سرباز برام احترام گذاشت دستش دور بازوم بود دستمو کشیدم و رو به سرباز
اینو باز کن
سرباز:چشم
رو به اون پسره کردم اوففف کی میره این همه راهو این چرا همش عضلس بهش نگاه کردم قدش یه سروگردن از من بلند تر بود خیلی بلند بود اوفف چه جذاببب هی ات ادم باش خودمو جمع کردم و رو بهش
اقای محترم اول صبر کن کارتمو ببین بعد ببر و بدوز
پسره هنوز تو شوک بود ولی خودشو جمع کرد چقدر مغرور ایش
؟تو ماموریت وقت این کارا نیست شما لباس فرمتون کجاست
من ...
؟باشه خانوم کوچولو من کارای مهمتری با کل کل کردن با تو رو دارم
بدون توجه رفت حرصی پام به زمین زدم هه چه ماموریتی بود نشستم رو صندلی و رو به دایی
چی شده جناب کیم با من کاری داشتین ؟
کیم:اره یه ماموریت جدید برات دارم
ماموریت ؟
کیم:اره ولی یکم این فرق داره یعنی یه کم نه خیلی فرق داره مثلا قبلا تکی میرفتی الان باید با اقای جئون و اقای کیم بری و چون تو از بین مامور های خانوم مامور قابلتری هستی و درجت بالا هست و ماموریت های زیادی رفتی تو رو انتخاب کردیم من برای اقای جئون و اقای کیم توضیح دادم شما چند ماه میرین دانشگاه
با اوردن اسم دانشگاه بلند شدم
دانشگاه؟
کیم:اره دانشگاه
ولی
کیم:بشین ات
نشستم و دایی دوباره شروع کرد:بعد هفته به خاطر امنیت خودت اینکه کارتون اسون تر بشه با اقای جئون الکی ازدواج میکنی و فقط مراسم میگیری
ولی
کیم:ساکت الکیه هیچ چیزی واقعی نیست هیچی فهمیدی
ولی دایی من....
بله؟
؟بفرمایید تو
با تکون دادن سرم تایید کردم و بلند شدم و رفتم درو باز کردم رفتم بدون توجه به اطراف رفتم پشت میز دایی و احترام گذاشتمکردم رفتم بدون توجه به اطراف رفتم پشت میز دایی و احترام گذاشتم
سلام
؛سلام دخترم بشین
چشم
برگشتم که بشینم که با چیزی که دیدم سر جام خشکم زد این اینجا چیکار میکنه با یاد اوری دو هفته پیش پوزخندی بهش زدم که انگار یکم عصبی شد دو هفته پیش بود که یک ماموریت داشتم یهویی بهم دستور دادن و منم لباس فرم نداشتم واقعا سخت بود نیرو کم بود و تعداد اونا زیاد بود مجبور شدم نیرو کمکی بخوام پشت دیوار وایستاده بودم اروم و یواش بیرون نگاه میکردم و تفنگمو تنظیم میکردم که یهو دستام به پشتم جمع شد و مچ دستام درد گرفت و کوبیده شدم به دیوار
چیکار میکنی
؟هه خانوم کوچولو یکم سنت کم نیست برا خلاف؟
چی میگی من سروانم
؟ععع پس منم رئیس پلیسم
هی اقا دستام باز کن چی میگی اصلا تو ولم کن ماموریت هنوز تموم نشده
بی توجه به حرفام فقط میکشیدم و من تقلا میکردم موهام جلوی صورتم ریخته بود رسیدیم به سرباز که از تیم خودم بود
؟بیا اینو ببر بندازش توی ون
سرباز:ایشون؟
؟اره
سرباز:ولی ایشون که سروان پارک
؟چی
سرباز برام احترام گذاشت دستش دور بازوم بود دستمو کشیدم و رو به سرباز
اینو باز کن
سرباز:چشم
رو به اون پسره کردم اوففف کی میره این همه راهو این چرا همش عضلس بهش نگاه کردم قدش یه سروگردن از من بلند تر بود خیلی بلند بود اوفف چه جذاببب هی ات ادم باش خودمو جمع کردم و رو بهش
اقای محترم اول صبر کن کارتمو ببین بعد ببر و بدوز
پسره هنوز تو شوک بود ولی خودشو جمع کرد چقدر مغرور ایش
؟تو ماموریت وقت این کارا نیست شما لباس فرمتون کجاست
من ...
؟باشه خانوم کوچولو من کارای مهمتری با کل کل کردن با تو رو دارم
بدون توجه رفت حرصی پام به زمین زدم هه چه ماموریتی بود نشستم رو صندلی و رو به دایی
چی شده جناب کیم با من کاری داشتین ؟
کیم:اره یه ماموریت جدید برات دارم
ماموریت ؟
کیم:اره ولی یکم این فرق داره یعنی یه کم نه خیلی فرق داره مثلا قبلا تکی میرفتی الان باید با اقای جئون و اقای کیم بری و چون تو از بین مامور های خانوم مامور قابلتری هستی و درجت بالا هست و ماموریت های زیادی رفتی تو رو انتخاب کردیم من برای اقای جئون و اقای کیم توضیح دادم شما چند ماه میرین دانشگاه
با اوردن اسم دانشگاه بلند شدم
دانشگاه؟
کیم:اره دانشگاه
ولی
کیم:بشین ات
نشستم و دایی دوباره شروع کرد:بعد هفته به خاطر امنیت خودت اینکه کارتون اسون تر بشه با اقای جئون الکی ازدواج میکنی و فقط مراسم میگیری
ولی
کیم:ساکت الکیه هیچ چیزی واقعی نیست هیچی فهمیدی
ولی دایی من....
۶.۴k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.