بچه ها من به ساعت داشتم تایپ میکردم ولی تو ویسگون ارسال ن
بچه ها من به ساعت داشتم تایپ میکردم ولی تو ویسگون ارسال نشد دیگه حوصلم نمیکشه
خلاصه ی داستان
لیا وارد میشه و کوک و تهیونگ هرچقد سعی میکنن فرار کنن نمیتونن تا اینکه لیا میاد و دست میزاره روسر کوک و کوک یادش میاد کی بوده ... یه دروازه براشون باز میشه ولی تا میخوان دوتاییشون بپرن لیا کوک رو از پشت میگیره و خلاصه کوک تو اون دروازه میمونه و تهیونگ هم به اون زمان حال برمیگرده
تیکه ای از داستان
کوک : تهیونگ دیگه نمیزارم به خاطر من بمیری ... من بجاش میمیرم
تهیونگ : کوک خفه شو چطور میتونم بزارم بمیری من این همه گشتم و از ۸ میلیارد انسان تو رو پیدا کردم اونوقت بزارم تو بمیری
کوک : منو فراموش کن ممنونم که ازم محافظت کردی دوست دارم تهیونگ
کوک دست تهیونگ رو ول میکنه و دروازه بسته میشه
تهیونگ : تو چیکار کردی کوک ... ازت متنفرم قلبمو شکستی ... دیگه دنبالت نمیگردم *گریه*
نویسنده : و این هم شد پایان ماجرا این دو ادم عاشق به خاطر هم همه کاری کردند ولی باید یکی میمرد تا اون یکی زنده بمونه ...
قصه ی ما به سر رسید تهیونگ به جونگکوک نرسید !
بچه ها ببخشید اینجوری شد من خیلی سرم شلوغه از الانا دارم میرم مدرسه😂😐
حق میدم از رمان متنفر شید .. ولی چون تازه کارم اینجوریه ولی قراره تو واتپد رمان های خفن تر و اصمات بزارم
فعلا فایتینگ
خلاصه ی داستان
لیا وارد میشه و کوک و تهیونگ هرچقد سعی میکنن فرار کنن نمیتونن تا اینکه لیا میاد و دست میزاره روسر کوک و کوک یادش میاد کی بوده ... یه دروازه براشون باز میشه ولی تا میخوان دوتاییشون بپرن لیا کوک رو از پشت میگیره و خلاصه کوک تو اون دروازه میمونه و تهیونگ هم به اون زمان حال برمیگرده
تیکه ای از داستان
کوک : تهیونگ دیگه نمیزارم به خاطر من بمیری ... من بجاش میمیرم
تهیونگ : کوک خفه شو چطور میتونم بزارم بمیری من این همه گشتم و از ۸ میلیارد انسان تو رو پیدا کردم اونوقت بزارم تو بمیری
کوک : منو فراموش کن ممنونم که ازم محافظت کردی دوست دارم تهیونگ
کوک دست تهیونگ رو ول میکنه و دروازه بسته میشه
تهیونگ : تو چیکار کردی کوک ... ازت متنفرم قلبمو شکستی ... دیگه دنبالت نمیگردم *گریه*
نویسنده : و این هم شد پایان ماجرا این دو ادم عاشق به خاطر هم همه کاری کردند ولی باید یکی میمرد تا اون یکی زنده بمونه ...
قصه ی ما به سر رسید تهیونگ به جونگکوک نرسید !
بچه ها ببخشید اینجوری شد من خیلی سرم شلوغه از الانا دارم میرم مدرسه😂😐
حق میدم از رمان متنفر شید .. ولی چون تازه کارم اینجوریه ولی قراره تو واتپد رمان های خفن تر و اصمات بزارم
فعلا فایتینگ
۵.۰k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.