دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست

دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست



آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست



در من طلوع آبی آن چشم روشن



یاد آور صبح خیال انـگیز دریاست



گل کرده باغی از ستاره در نـگاهت



آنک چراغانی که در چشم تو برپاست



بیهوده می کوشی که راز عاشقی را



از من بپـوشانی که در چشم تو پیداست



ما هر دُوان خاموش خاموشیم ، اما



چشمان ما را در خـموشی گفت و گوهاست



⇦حسين منزوى⇨
دیدگاه ها (۱۶)

باخود هر روز عهد می بندم که در تلاش باشم به چشمانم بیاموزم ف...

سلام دوستان شبتون بخير.....اينم از دستخط من به در خواست جناب...

من آسمان پر از ابرهای دلگیرم اگر...

زندگی ام راتنهایی برداشتهو دست هایمبی دست هایتهر شب هدر می ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط