پارت۹
پارت۹
*صبح زود*
دازای:*بیدار شدن و خمیازه کشیدن و نگاه کردن به لبای قرمز چویا* آخی. چیبی من خوابه. بگذار بیدارش کنم.
چوچو ی خوشگلم. بیدار شوووووو
چویا: دازای بگذار بخوابم
دازای: اما دیگه صبح شده. در ضمناً امروز تعطیلع و من دوست دارم باهات وقت بگذرونم. لطفأ بیدار شو چوچوی مننننننن
چویا: نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه بگزار بخوابم
دازای: همین که گفتم میخوام باهات فیلم ببینم پفیلا بخورم و کلی خوش بگذرونم باهات لطفاً بیدار شو به خاطر من تو رو خدا عاشقتم لطفاً بیدار شووو🥺🥺🥺🥺 (✪‿✪)
چویا: باشه تا سه بشماری میام😌😌
دازای: یک... دو... سه... بیدار شووووووووووووووو الاناست که گازت بگیرم که بیدار شیییی ترو خداااااا
چویا:*بلند شدن و خمیازه کشیدن* بیا بریم
دازای: افرین بیا بریمممم 🍷🍷🍷
من می خواهم واست رامون درست کنم تا بقولی o(╥﹏╥)o \(^_^)/ بیا بریم چشم اقیانوسی منننن
چویا: باشه. من تا اون موقع بخوابم 😌😌😌
دازای: الان گفتم بیا بریم چقدر خوابالو شدیییی
چویا: همینه که هست. شب بخیر😌😌😌 o(╥﹏╥)o
دازای: ای بابا شب بخیر بیبی من
چویا:*خوابیدن*
* ده دقیقه بعد*
دازای: چشم اقیانوسی من بیدار شووووووووووووووو
چویا: عمرن شب بخیر
دازای: گفتم بیدار شووووووووووووووو
چویا:*محل ندادن و خمیازه کشیدن و خوابیدن*
دازای: متسفانه ناکاهارا چویا شما قرار است قلقلک بدهمتون:*قلقلک دادن چویا*
چویا:*خندیدن تا حد مرگ *
دازای: یا بلند می شوی یا مجبورم بیشتر قلقلکت بدم هااااااا
چویا: باشه🤣🤣🤣🤣🤣بلند می شممم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
دازای: افرینن گود گرل
چویا: اییییی کمرم. ببینم چی درست کردی
دازای: یک رامونی درست کردم انگشتات هم می خوری
چویا: ببینیم و تعریف کنیمم*خوردن رامون* وااااااایییییی چقدر. خوشمزس (✪‿✪) (。◕‿◕。) \(^_^)/ U^ェ^U o(╥﹏╥)o (ฅ´ω`ฅ) (ฅ´ω`ฅ)*تند تند غذا خوردن*
دازای: می دونستم ʕ ꈍᴥꈍʔ می دونستم خوشت میاد ʕ ꈍᴥꈍʔ حالا چوچوی من صبر کنه واسش هدیه خریدم برم بیارمشون. اکیییییی🥺🥺🥺
چویا: با*خوردن رامون* با. باشههههه (✪‿✪)
پایان^_^
*صبح زود*
دازای:*بیدار شدن و خمیازه کشیدن و نگاه کردن به لبای قرمز چویا* آخی. چیبی من خوابه. بگذار بیدارش کنم.
چوچو ی خوشگلم. بیدار شوووووو
چویا: دازای بگذار بخوابم
دازای: اما دیگه صبح شده. در ضمناً امروز تعطیلع و من دوست دارم باهات وقت بگذرونم. لطفأ بیدار شو چوچوی مننننننن
چویا: نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه بگزار بخوابم
دازای: همین که گفتم میخوام باهات فیلم ببینم پفیلا بخورم و کلی خوش بگذرونم باهات لطفاً بیدار شو به خاطر من تو رو خدا عاشقتم لطفاً بیدار شووو🥺🥺🥺🥺 (✪‿✪)
چویا: باشه تا سه بشماری میام😌😌
دازای: یک... دو... سه... بیدار شووووووووووووووو الاناست که گازت بگیرم که بیدار شیییی ترو خداااااا
چویا:*بلند شدن و خمیازه کشیدن* بیا بریم
دازای: افرین بیا بریمممم 🍷🍷🍷
من می خواهم واست رامون درست کنم تا بقولی o(╥﹏╥)o \(^_^)/ بیا بریم چشم اقیانوسی منننن
چویا: باشه. من تا اون موقع بخوابم 😌😌😌
دازای: الان گفتم بیا بریم چقدر خوابالو شدیییی
چویا: همینه که هست. شب بخیر😌😌😌 o(╥﹏╥)o
دازای: ای بابا شب بخیر بیبی من
چویا:*خوابیدن*
* ده دقیقه بعد*
دازای: چشم اقیانوسی من بیدار شووووووووووووووو
چویا: عمرن شب بخیر
دازای: گفتم بیدار شووووووووووووووو
چویا:*محل ندادن و خمیازه کشیدن و خوابیدن*
دازای: متسفانه ناکاهارا چویا شما قرار است قلقلک بدهمتون:*قلقلک دادن چویا*
چویا:*خندیدن تا حد مرگ *
دازای: یا بلند می شوی یا مجبورم بیشتر قلقلکت بدم هااااااا
چویا: باشه🤣🤣🤣🤣🤣بلند می شممم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
دازای: افرینن گود گرل
چویا: اییییی کمرم. ببینم چی درست کردی
دازای: یک رامونی درست کردم انگشتات هم می خوری
چویا: ببینیم و تعریف کنیمم*خوردن رامون* وااااااایییییی چقدر. خوشمزس (✪‿✪) (。◕‿◕。) \(^_^)/ U^ェ^U o(╥﹏╥)o (ฅ´ω`ฅ) (ฅ´ω`ฅ)*تند تند غذا خوردن*
دازای: می دونستم ʕ ꈍᴥꈍʔ می دونستم خوشت میاد ʕ ꈍᴥꈍʔ حالا چوچوی من صبر کنه واسش هدیه خریدم برم بیارمشون. اکیییییی🥺🥺🥺
چویا: با*خوردن رامون* با. باشههههه (✪‿✪)
پایان^_^
۵.۳k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.