لیدی خشن من!
لیدی خشن من!
part: ①⑨
کمربندمو باز کردم و روی صورتش خم شدم اول به چشماش بعد به لباش نگاه کردم خیلی اروم لبمو روی لبای خوش فرمش گذاشتم و اروم میبوسیدم با اینکه چشمام بسته بود ولی میتونستم چشمای تعجب زده جیانو ببینم اروم ولی با صدا از لباش جدا شدم
جیان: ت... تو... ا.. لا... ن... چیک.. ا.. ار... کرد.. ی؟(کمی خجالت توی صداش و کمی خوشحال)
کوک: بوست کردم
جیان: هییی
کوک:(میخنده) یچیزی بهت بگم
جیان: ا... اره
کوک: جیان من خیلی دوست تو باعث شدی دیگه من اون بچه ی تو سری خور نباشم یه بچه ترسو نباشم یه بچه تنها نباشم ازت ممنونم تو زندگی منو نجات دادی من عاشقتم ؟(با لبخند)
جیان: هی زود پسر خاله نشو (لبخند خجالتی)
کوک: پسر عموتم
جیان: حالا بریم خونه زخمم درد میکنه
کوک: یادت باشه از زیر جواب در رفتی
تو همین حین گوشی کوک زنگ خورد
کوک: الو سلام بابا
پ. ک: سلام کوک کجایین دیر کردین
چطور پیش رفت اسیب که ندیدین؟
کوک: بابا اروم باش من سالمم ولی جیان به پاش تیر خورده
جیان: صدای داد بابای کوک از پشت تلفن شنیدم
پ. ک: پسریکه خرفت مگه نگفتم مواظب عروسم باشششششش(داد)
کوک: بابا گوشم درد گرفت
پ. ک: به جهنم عروسم الان کجاستتتت
کوک: بابا پیشمه حالشم خوبه دردم نداره
پ. ک: الان کجایین
کوک: نزدیک خونهمیم داریم میام
پ. ک: سریع میبریش خونت به جین زنگ میزنی بیاد تیرو از پاش در بیاره
کوک: بابا
پ. ک: حرف نباشه تازه مام خونه نیستیم
کوک: کجا میرین
پ. ک: داریم 4نفری میریم جزیره ججو برامون بار تیر اومده دوروزه برمیگردیم راستی کارتونا بودن؟
کوک: اوک... اره بودن
پ. ک: خب برو دیگه
کوک: خدافظ
ماشینو روشن کردم و به سمت خونم راه افتادم رسیدیم خونه که جیان گفت؟
جیان: اینجا که عمارت نیست کجا اوردیم مرتیکهههه
کوک: اروم باش خونه منه بابام گفت خونه نیستیم رفتیم جزیره ججو بار تیر بگیریم بعدم 2روزه میام پس بخواطر همین گفت بیارمت اینجا
جیان: اها
اروم از در ماشین کرفتم و داشتم لنگان لنگان راه میرفتم که با کله رفتم توی پله دم در عمارت
جیان: آییییییی شیبالللل اخخخخ
کوک:(در حالی براید بغلت میکنه) اصلا مواظب خودت نیستی
و بردم داخل که....
part: ①⑨
کمربندمو باز کردم و روی صورتش خم شدم اول به چشماش بعد به لباش نگاه کردم خیلی اروم لبمو روی لبای خوش فرمش گذاشتم و اروم میبوسیدم با اینکه چشمام بسته بود ولی میتونستم چشمای تعجب زده جیانو ببینم اروم ولی با صدا از لباش جدا شدم
جیان: ت... تو... ا.. لا... ن... چیک.. ا.. ار... کرد.. ی؟(کمی خجالت توی صداش و کمی خوشحال)
کوک: بوست کردم
جیان: هییی
کوک:(میخنده) یچیزی بهت بگم
جیان: ا... اره
کوک: جیان من خیلی دوست تو باعث شدی دیگه من اون بچه ی تو سری خور نباشم یه بچه ترسو نباشم یه بچه تنها نباشم ازت ممنونم تو زندگی منو نجات دادی من عاشقتم ؟(با لبخند)
جیان: هی زود پسر خاله نشو (لبخند خجالتی)
کوک: پسر عموتم
جیان: حالا بریم خونه زخمم درد میکنه
کوک: یادت باشه از زیر جواب در رفتی
تو همین حین گوشی کوک زنگ خورد
کوک: الو سلام بابا
پ. ک: سلام کوک کجایین دیر کردین
چطور پیش رفت اسیب که ندیدین؟
کوک: بابا اروم باش من سالمم ولی جیان به پاش تیر خورده
جیان: صدای داد بابای کوک از پشت تلفن شنیدم
پ. ک: پسریکه خرفت مگه نگفتم مواظب عروسم باشششششش(داد)
کوک: بابا گوشم درد گرفت
پ. ک: به جهنم عروسم الان کجاستتتت
کوک: بابا پیشمه حالشم خوبه دردم نداره
پ. ک: الان کجایین
کوک: نزدیک خونهمیم داریم میام
پ. ک: سریع میبریش خونت به جین زنگ میزنی بیاد تیرو از پاش در بیاره
کوک: بابا
پ. ک: حرف نباشه تازه مام خونه نیستیم
کوک: کجا میرین
پ. ک: داریم 4نفری میریم جزیره ججو برامون بار تیر اومده دوروزه برمیگردیم راستی کارتونا بودن؟
کوک: اوک... اره بودن
پ. ک: خب برو دیگه
کوک: خدافظ
ماشینو روشن کردم و به سمت خونم راه افتادم رسیدیم خونه که جیان گفت؟
جیان: اینجا که عمارت نیست کجا اوردیم مرتیکهههه
کوک: اروم باش خونه منه بابام گفت خونه نیستیم رفتیم جزیره ججو بار تیر بگیریم بعدم 2روزه میام پس بخواطر همین گفت بیارمت اینجا
جیان: اها
اروم از در ماشین کرفتم و داشتم لنگان لنگان راه میرفتم که با کله رفتم توی پله دم در عمارت
جیان: آییییییی شیبالللل اخخخخ
کوک:(در حالی براید بغلت میکنه) اصلا مواظب خودت نیستی
و بردم داخل که....
۱۶.۱k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.