پارت ۵
پارت ۵
#جویی
توی پرواز بودیم و خسته شدم میخواستم بلند شم برم دستشویی دیدم هیون ووک کنارم خوابش برده! خیلی آروم داشتم از کنارش رد میشدم که پاشنه کفشم از زیر پام در رفت و افتادم روش !! هنگ کرده بودم و چشمام خیلی باز بود و احساس کردم نفس نمیکشم!!
چشماشو باز کرد و نگاه من کرد تا دید که روش افتادم چشماش و درشت کرد و ضربانش رفت بالا خودمو جم کردم ! وای از تو بعیده خیر سرت مدلی!! خب هیچ ربطی نداشت ☹
من: اههه.. ب..بخشید ا..استاد !! ح..حواسم پرت شد !
هیون ووک: خب .. امم ا..اشکالی نداره ! خ..خب پیش میاد !🙂
با سرعت از اون مکان خارج شدم! چم شد یهو وای یه حس عجیب داشتم حسی که قبلا نداشتم اصلا ! ولی خب بی خیال شدم !
#هیونووک
وای قلبم داشت میومد توی دهنم! افتاد روم ! ای خدا ! اون لباش و اون چشاش ! داشتم سکته رو میزدم! حیف حیف ! حسی به من نداره لنتی !
توی افکار خودم بودم که اومد.. یکمی رفتم عقب تا بتونه رد شه ! نشست روی صندلی و ست لوازم آرایشی رو در آورد و داشتم آرایش میکرد ...
من: آه..اهم ت..تو نیاز به آرایش نداری ! ن..نزن ! اهمم 🙄
یه جوری نگاهم میکرد... من: خ..خب تو خودت خوشگلی نمیخواد
جویی: ولی این چیزا به خودم مربوط نمیشه احیانا؟؟! 😐
قشنگ زد توی ذوقم و حرفام و دهنمو سرویس کرد
من: صحیح !! 🙂✋ دیگه هیچی نگفتم !
رسیدیم بالاخره ! ازمون خداحافظی کرد و رفت و منو سومی موندیم !
سومی: اهه ببخشین ولی مسیر شما کجاس شاید یه مسیر رو باهاتون اومدم !
ازش خوشم نمیومد ! به خاطر همین یه مسیر خیلی دور بهش گفتم تا بی خیال من بشه ! نمیدونم خیلی میخواست خودشو به من بچسپونه !! ماشین گرفتم ! خیلی دلم میخواست که بدونم خونه جویی کجاس ! به خاطر همین افتادم دنبال ماشینش ! رسیدم دم خونه اش ! اوه یه خونه ویلایی بزرگ ! متعجب بودم چون خونه منم دقیقا کنار خونه اون بود ! گذاشتم بره توی خونه اش و خودم پیاده شدم و وسایلمو گذاشتم توی خونه ! خیلی خوشحال بودم که خونه ام کنار خونه اون بود !
صبح شد و بلند شدم رفتم حموم و بعدش اومدم روی تراس و وایستادم حیات خونه جویی کاملا ملوم بود !
ای جونم داشت ورزش میکرد یه شرتک یخیو یه تاب لیمویی تنش بود و خیلی دلبر شده بود.
#جویی
ورزشم رو کردم و رفتم حموم و اومدم بیرون و موهامو باز کردم و خشک کردم و یکمی حالت دادم. چون میخواستم برم سمت کمپانی برای اولین بار یکی از بهترین کت هامو انتخاب کردم! لباسمو پوشیدم و عطر هم زدم و یه رژ لب زدم و رفتم بیرون و سوار ماشین شدم و راه افتادم !
ادامه پارت بعدی
لایک و کامنت فراموش نشه
#جویی
توی پرواز بودیم و خسته شدم میخواستم بلند شم برم دستشویی دیدم هیون ووک کنارم خوابش برده! خیلی آروم داشتم از کنارش رد میشدم که پاشنه کفشم از زیر پام در رفت و افتادم روش !! هنگ کرده بودم و چشمام خیلی باز بود و احساس کردم نفس نمیکشم!!
چشماشو باز کرد و نگاه من کرد تا دید که روش افتادم چشماش و درشت کرد و ضربانش رفت بالا خودمو جم کردم ! وای از تو بعیده خیر سرت مدلی!! خب هیچ ربطی نداشت ☹
من: اههه.. ب..بخشید ا..استاد !! ح..حواسم پرت شد !
هیون ووک: خب .. امم ا..اشکالی نداره ! خ..خب پیش میاد !🙂
با سرعت از اون مکان خارج شدم! چم شد یهو وای یه حس عجیب داشتم حسی که قبلا نداشتم اصلا ! ولی خب بی خیال شدم !
#هیونووک
وای قلبم داشت میومد توی دهنم! افتاد روم ! ای خدا ! اون لباش و اون چشاش ! داشتم سکته رو میزدم! حیف حیف ! حسی به من نداره لنتی !
توی افکار خودم بودم که اومد.. یکمی رفتم عقب تا بتونه رد شه ! نشست روی صندلی و ست لوازم آرایشی رو در آورد و داشتم آرایش میکرد ...
من: آه..اهم ت..تو نیاز به آرایش نداری ! ن..نزن ! اهمم 🙄
یه جوری نگاهم میکرد... من: خ..خب تو خودت خوشگلی نمیخواد
جویی: ولی این چیزا به خودم مربوط نمیشه احیانا؟؟! 😐
قشنگ زد توی ذوقم و حرفام و دهنمو سرویس کرد
من: صحیح !! 🙂✋ دیگه هیچی نگفتم !
رسیدیم بالاخره ! ازمون خداحافظی کرد و رفت و منو سومی موندیم !
سومی: اهه ببخشین ولی مسیر شما کجاس شاید یه مسیر رو باهاتون اومدم !
ازش خوشم نمیومد ! به خاطر همین یه مسیر خیلی دور بهش گفتم تا بی خیال من بشه ! نمیدونم خیلی میخواست خودشو به من بچسپونه !! ماشین گرفتم ! خیلی دلم میخواست که بدونم خونه جویی کجاس ! به خاطر همین افتادم دنبال ماشینش ! رسیدم دم خونه اش ! اوه یه خونه ویلایی بزرگ ! متعجب بودم چون خونه منم دقیقا کنار خونه اون بود ! گذاشتم بره توی خونه اش و خودم پیاده شدم و وسایلمو گذاشتم توی خونه ! خیلی خوشحال بودم که خونه ام کنار خونه اون بود !
صبح شد و بلند شدم رفتم حموم و بعدش اومدم روی تراس و وایستادم حیات خونه جویی کاملا ملوم بود !
ای جونم داشت ورزش میکرد یه شرتک یخیو یه تاب لیمویی تنش بود و خیلی دلبر شده بود.
#جویی
ورزشم رو کردم و رفتم حموم و اومدم بیرون و موهامو باز کردم و خشک کردم و یکمی حالت دادم. چون میخواستم برم سمت کمپانی برای اولین بار یکی از بهترین کت هامو انتخاب کردم! لباسمو پوشیدم و عطر هم زدم و یه رژ لب زدم و رفتم بیرون و سوار ماشین شدم و راه افتادم !
ادامه پارت بعدی
لایک و کامنت فراموش نشه
۲۴.۲k
۰۴ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.