فیک『شیطان』
فیک『شیطان』
پارت ۳
ویو ا.ت
بعد از چند دقیقه به هوش اومدم دیدم یه دکتر بالا سرمه گفت علامت دکتر!
! بهوش اومدی
+ میبینی که اره
! دارو هاتو بخور بعد به کمک یکی برو حموم
+ باش ممنون
! مراقب خودت باش دختر
کوک _ مرسی نامجون
! خواهش میکنم کوک یه دقیقه بیا بیرون کارت دارم
_ باش
ویو ا.ت
جونگ کوک و اون مرده که فهمیدم اسمش نامجون هست رفتن بیرون باشدم لباس برداشتم رفتم حموم
مکالمه کوک نامجون
_ خب چیکار داری
! کوک این دختره جای زخم های قبلی داشت مثل گلوله و زخم چاقو
_ خب
! یه دختر چرا باید همچین زخم های عمیقی داشته باشه
_ منم نمیدونم ولی خیلی کنجکاوم
! بهتره مراقبش باشی من میرم تو اتاقم اگه کارم داشتی بهم بگو
_ باش بای
! بای
ویو ا.ت
یه دوش یک ربعی گرفتم اومدم بیرون یه لباس تو کمد اتاقم بود پوشیدم( اسلاید دوم )
بعد دیدم جونگ کوک اومد گفت
_ یه سوال می پرسم جواب بده
+ بگو
_ این زخم های عقبی برای چیه؟
+ باید جواب بدم
_ اره اگه ندی یه بلایی سرت میارم( دوستان منحرف نشید منظور کوک بازم شکنجه یا تنبیه ا.ت هست 😐🤣)
+ خب من تو بچگی یه بار بهم حمله شده وقتی ۱۵ سالم بود یه باند مافیا بهم حمله کرد
پدرم یه مافیا بود باندی که با پدرم جنگ داش بعد از اینکه مرد خواست منو اذیت کنه
که من یکم حرکت بلد بودم و اسلحه داشتم رییس اون باند رو کشتم و بادیگارد هاش به من حمله کردن با چاقو و تفنگ به من اسیب زدن
بعد من فرار کردم و به یه بیمارستان رفتم و پدر دوستم منو نجات داد ولی جای زخم هام موند
ویو کوک
خیلی درد کشیده از من بیشتر سختی دیده
باید مراقبش باشم
+ خب حالا میری بیرون می خوام بخوابم
_ باش راستی ساعت ۲ باید بریم محلوله هارو بگیریم
+ باش حالا میری بیرون من فقط ۴ ساعت وقت دارم بخوابم ( ساعت ۱۰ بوده )
_ اوک
(دوستان این حرف هاشون رو با سدی میزنن )
فلش بک به ساعت ۲
ویو ا.ت رفتم جلو در اتاق کوک و در زدم
گفت اماده ای گفتم اره
اومد بیرون( لباس کوک و اسلاید به ترتیب ۳ و ۴)
+ اسلحم؟
_ بیا
+....
_ بریم
+ اوک
ویو کوک
رسیدیم یه باند دیگه هم اونجا بود
ا.ت همشون رو با اسلحه و چاقو زد و به رییس شون گفت (رییس اون یکی باند )
+ تو اون دنیا عذاب بکش هاهاها
خنده های شیطانی
ویو کوک
باورم نمیشد یه دختر انقدر خفن باشه
چی میگی کوک حواست رو جمع کن 😐
_ کارت خوب بود
+ محلوله هارو بگیر بریم
خب اینم از پارت ۳ امید وارم خوشتون بیاد
شرط ها ۱۰ لایک
۲۰ کامنت
پارت ۳
ویو ا.ت
بعد از چند دقیقه به هوش اومدم دیدم یه دکتر بالا سرمه گفت علامت دکتر!
! بهوش اومدی
+ میبینی که اره
! دارو هاتو بخور بعد به کمک یکی برو حموم
+ باش ممنون
! مراقب خودت باش دختر
کوک _ مرسی نامجون
! خواهش میکنم کوک یه دقیقه بیا بیرون کارت دارم
_ باش
ویو ا.ت
جونگ کوک و اون مرده که فهمیدم اسمش نامجون هست رفتن بیرون باشدم لباس برداشتم رفتم حموم
مکالمه کوک نامجون
_ خب چیکار داری
! کوک این دختره جای زخم های قبلی داشت مثل گلوله و زخم چاقو
_ خب
! یه دختر چرا باید همچین زخم های عمیقی داشته باشه
_ منم نمیدونم ولی خیلی کنجکاوم
! بهتره مراقبش باشی من میرم تو اتاقم اگه کارم داشتی بهم بگو
_ باش بای
! بای
ویو ا.ت
یه دوش یک ربعی گرفتم اومدم بیرون یه لباس تو کمد اتاقم بود پوشیدم( اسلاید دوم )
بعد دیدم جونگ کوک اومد گفت
_ یه سوال می پرسم جواب بده
+ بگو
_ این زخم های عقبی برای چیه؟
+ باید جواب بدم
_ اره اگه ندی یه بلایی سرت میارم( دوستان منحرف نشید منظور کوک بازم شکنجه یا تنبیه ا.ت هست 😐🤣)
+ خب من تو بچگی یه بار بهم حمله شده وقتی ۱۵ سالم بود یه باند مافیا بهم حمله کرد
پدرم یه مافیا بود باندی که با پدرم جنگ داش بعد از اینکه مرد خواست منو اذیت کنه
که من یکم حرکت بلد بودم و اسلحه داشتم رییس اون باند رو کشتم و بادیگارد هاش به من حمله کردن با چاقو و تفنگ به من اسیب زدن
بعد من فرار کردم و به یه بیمارستان رفتم و پدر دوستم منو نجات داد ولی جای زخم هام موند
ویو کوک
خیلی درد کشیده از من بیشتر سختی دیده
باید مراقبش باشم
+ خب حالا میری بیرون می خوام بخوابم
_ باش راستی ساعت ۲ باید بریم محلوله هارو بگیریم
+ باش حالا میری بیرون من فقط ۴ ساعت وقت دارم بخوابم ( ساعت ۱۰ بوده )
_ اوک
(دوستان این حرف هاشون رو با سدی میزنن )
فلش بک به ساعت ۲
ویو ا.ت رفتم جلو در اتاق کوک و در زدم
گفت اماده ای گفتم اره
اومد بیرون( لباس کوک و اسلاید به ترتیب ۳ و ۴)
+ اسلحم؟
_ بیا
+....
_ بریم
+ اوک
ویو کوک
رسیدیم یه باند دیگه هم اونجا بود
ا.ت همشون رو با اسلحه و چاقو زد و به رییس شون گفت (رییس اون یکی باند )
+ تو اون دنیا عذاب بکش هاهاها
خنده های شیطانی
ویو کوک
باورم نمیشد یه دختر انقدر خفن باشه
چی میگی کوک حواست رو جمع کن 😐
_ کارت خوب بود
+ محلوله هارو بگیر بریم
خب اینم از پارت ۳ امید وارم خوشتون بیاد
شرط ها ۱۰ لایک
۲۰ کامنت
۲۲.۹k
۳۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.