فیک『شیطان』
فیک『شیطان』
پارت ۲
که همون صدایی که با بادیگارد ها حرف میزد رو شنیدم که بهم گفت
خانم ا.ت بیا دفتر من
دنبالش رفتم یکی از در ها باز بود رفتم داخل
که گفت مکالمه ا.ت +و کوک_
_تا حالا یه دختر رو ندیده بودم که بادیگارد بشه ( سرد )
+ حالا میبینی ( سرد )
_(از من سرد تره شت) حالا که می خوای بادیگارد شخصی من بشی باید هم قوانین رو بدونی و هم شرط های قبولی بادیگارد ( سرد )
+ میشنوم( سرد )
_ قانون اول بدون اجازه من حق حمل اسلحه رو نداری اسلحه ات رو بده
+ باش
_ قانون دوم سر وقت میای برای غذا ساعت ۷ صبحانه ۱ ناهار و ۹ شام
+ اوک
_ قانون سوم باید اینجا بمونی
+ پس می تونم برم وسایلمو بیارم
_ بله
+ اوک
_ قانون.......
+ میتونم اتاقم رو ببینم
_ بله
ویو ا.ت
باید با این مرتیکه یه جا زندگی کنم شت
( این فقط یه فیکه لطفا اروم باشید 🙃)
حتی اسلحه ام رو گرفت
ویو کوک
خیلی خوشگله
چی میگی کوک تو باید سرو و بی رحم باشی
_ این اتاقته حالا دنبالم بیا
+ چرا
_ باید تست بادیگارد شدن بدی
+ برای من این تست ها مثل اب خوردنه
_ حالا میبینیم
ویو ا.ت
به سمت یه اتاق بردم و گفت
_ این اتاق جنگه
+ خب
_ اینجا باید با ۲۰ تا از بادیگارد های من بجنگی
+ باش
ویو کوک
گفت باشه بدون هیچ ترسی
به یونگی گفتم که بیاد و اون ۲۰ تا بادیگارد رو با خودش بیاره
و به ا.ت گفتم اماده باشه
ویو ا.ت
شکست دادن ۲۰ تا بادیگارد برای من خیلی اسونه هه فکر کرده من از پس اینا بر نمیام 😏
یونگی *
*واقعا می خوای یه دختر رو برای بادیگارد شدن انتخاب کنی
+ بشین ببین چه جوری روت رو کم می کنم
_ می بینیم
ویو ا.ت
به بادیگارد ها علامت داد تا به من حمله کنن
تو ۱۰ دقیقه همشون رو زدم جوری که نمی تونستن بلند شن 😏
.ویو کوک
جااااان چه جوری این تو ده دقیقه همرو زد شت
_ بریم برا تست شکنجه
ویو ا.ت منو بردن به اتاق و کوک گفت _ اسلحه هات رو تحویل بده من دو تا تفنگ ۳ تا خنجر چند تا امپول بیهوشی و... رو دادم گفت اینا رو کجا جا دادی
+ 😏
منو با یه طناب بست
بدون اینکه بفهمه به راحتی دستم رو باز کردم و یه تفنگ برداشتم و گفتم
+ فک کردی من نمی تونم دست و پامو باز کنم 😏
یونگی * چطوری دستتو باز کردی؟
با دست اونم به راحتی
اومد و دوباره دستمال رو با زنجیر بست
که گفتم
+ اینا رو هم می تونم باز کنم ولی چون وقتم گرفته میشه باز نمی کنم
گفت * اگه راست باز کن
به راحتی دوباره دستامو باز کردم
که کوک و یونگی مات منو نگاه کردن
گفتم چیشده مگه
گفت هیچی دوباره دستامو با زنجیر بست و منو شکنجه داد
یه بار هم اخ نگفتم
نزدیک یه ساعت منو شکنجه دادن
ویو کوک
اول که ۲۰ نفر رو تو ۱۰ دقیقه زد بعد دستاشو باز کرد
حالا هم که ۱ ساعت هیچی نگفته بعد از شکنجه
ویو ا.ت
داشتم زا هوش می رفتم که یه سطل پر از اب سرد ریختن روم
بعدش سیاهی...
امروز دو تا پارت اپ کردم فردا براتون بشتر میزارم
اینم شرط نداره ولی پارت های بعدی داره
بای بای کیوتام💗
من برم
پارت ۲
که همون صدایی که با بادیگارد ها حرف میزد رو شنیدم که بهم گفت
خانم ا.ت بیا دفتر من
دنبالش رفتم یکی از در ها باز بود رفتم داخل
که گفت مکالمه ا.ت +و کوک_
_تا حالا یه دختر رو ندیده بودم که بادیگارد بشه ( سرد )
+ حالا میبینی ( سرد )
_(از من سرد تره شت) حالا که می خوای بادیگارد شخصی من بشی باید هم قوانین رو بدونی و هم شرط های قبولی بادیگارد ( سرد )
+ میشنوم( سرد )
_ قانون اول بدون اجازه من حق حمل اسلحه رو نداری اسلحه ات رو بده
+ باش
_ قانون دوم سر وقت میای برای غذا ساعت ۷ صبحانه ۱ ناهار و ۹ شام
+ اوک
_ قانون سوم باید اینجا بمونی
+ پس می تونم برم وسایلمو بیارم
_ بله
+ اوک
_ قانون.......
+ میتونم اتاقم رو ببینم
_ بله
ویو ا.ت
باید با این مرتیکه یه جا زندگی کنم شت
( این فقط یه فیکه لطفا اروم باشید 🙃)
حتی اسلحه ام رو گرفت
ویو کوک
خیلی خوشگله
چی میگی کوک تو باید سرو و بی رحم باشی
_ این اتاقته حالا دنبالم بیا
+ چرا
_ باید تست بادیگارد شدن بدی
+ برای من این تست ها مثل اب خوردنه
_ حالا میبینیم
ویو ا.ت
به سمت یه اتاق بردم و گفت
_ این اتاق جنگه
+ خب
_ اینجا باید با ۲۰ تا از بادیگارد های من بجنگی
+ باش
ویو کوک
گفت باشه بدون هیچ ترسی
به یونگی گفتم که بیاد و اون ۲۰ تا بادیگارد رو با خودش بیاره
و به ا.ت گفتم اماده باشه
ویو ا.ت
شکست دادن ۲۰ تا بادیگارد برای من خیلی اسونه هه فکر کرده من از پس اینا بر نمیام 😏
یونگی *
*واقعا می خوای یه دختر رو برای بادیگارد شدن انتخاب کنی
+ بشین ببین چه جوری روت رو کم می کنم
_ می بینیم
ویو ا.ت
به بادیگارد ها علامت داد تا به من حمله کنن
تو ۱۰ دقیقه همشون رو زدم جوری که نمی تونستن بلند شن 😏
.ویو کوک
جااااان چه جوری این تو ده دقیقه همرو زد شت
_ بریم برا تست شکنجه
ویو ا.ت منو بردن به اتاق و کوک گفت _ اسلحه هات رو تحویل بده من دو تا تفنگ ۳ تا خنجر چند تا امپول بیهوشی و... رو دادم گفت اینا رو کجا جا دادی
+ 😏
منو با یه طناب بست
بدون اینکه بفهمه به راحتی دستم رو باز کردم و یه تفنگ برداشتم و گفتم
+ فک کردی من نمی تونم دست و پامو باز کنم 😏
یونگی * چطوری دستتو باز کردی؟
با دست اونم به راحتی
اومد و دوباره دستمال رو با زنجیر بست
که گفتم
+ اینا رو هم می تونم باز کنم ولی چون وقتم گرفته میشه باز نمی کنم
گفت * اگه راست باز کن
به راحتی دوباره دستامو باز کردم
که کوک و یونگی مات منو نگاه کردن
گفتم چیشده مگه
گفت هیچی دوباره دستامو با زنجیر بست و منو شکنجه داد
یه بار هم اخ نگفتم
نزدیک یه ساعت منو شکنجه دادن
ویو کوک
اول که ۲۰ نفر رو تو ۱۰ دقیقه زد بعد دستاشو باز کرد
حالا هم که ۱ ساعت هیچی نگفته بعد از شکنجه
ویو ا.ت
داشتم زا هوش می رفتم که یه سطل پر از اب سرد ریختن روم
بعدش سیاهی...
امروز دو تا پارت اپ کردم فردا براتون بشتر میزارم
اینم شرط نداره ولی پارت های بعدی داره
بای بای کیوتام💗
من برم
۱۸.۸k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.