part
part24🦋
-لباساتو میخوای عوض کنی؟
&نه با اینا راحتم
-باشه{میاد رو تخت و کنارش دراز میکشه و میکشونتش تو بغلش}
&{سرشو تکیه میده به سینش و چشماشو میبنده}
-موهاتو بستی اذیت میشی آخه
&عه یادم رفت کلا
-وایسا باز کنم{آروم و با احتیاط کش موش رو باز میکنه}
&مرسی
-خواهش میکنم خوشگلم بخواب راه خستت کرد
&باشه{بیشتر تو بغلش فرو میره و میخوابه}
-{موهاشو کنار میزنه و سرشو میبوسه و بیشتر بغلش میکنه و میخوابه}
//صبح
نامجون«با تکون خوردن جسم کوچیکی تو بغلم بیدار شدم که دیدم نارا داره مثل یه بچه گربه تو بغلم وول میخوره ساعتو نکاه کردم دیدم هنوز زوده پس سعی کردم با نوازش کردن و بوسیدنش ارومش کنم که جواب داد و اروم خوابید اما چون خودم بی خواب شده بودم بلند شدم و رفتم پایین
ادامه دارد...
-لباساتو میخوای عوض کنی؟
&نه با اینا راحتم
-باشه{میاد رو تخت و کنارش دراز میکشه و میکشونتش تو بغلش}
&{سرشو تکیه میده به سینش و چشماشو میبنده}
-موهاتو بستی اذیت میشی آخه
&عه یادم رفت کلا
-وایسا باز کنم{آروم و با احتیاط کش موش رو باز میکنه}
&مرسی
-خواهش میکنم خوشگلم بخواب راه خستت کرد
&باشه{بیشتر تو بغلش فرو میره و میخوابه}
-{موهاشو کنار میزنه و سرشو میبوسه و بیشتر بغلش میکنه و میخوابه}
//صبح
نامجون«با تکون خوردن جسم کوچیکی تو بغلم بیدار شدم که دیدم نارا داره مثل یه بچه گربه تو بغلم وول میخوره ساعتو نکاه کردم دیدم هنوز زوده پس سعی کردم با نوازش کردن و بوسیدنش ارومش کنم که جواب داد و اروم خوابید اما چون خودم بی خواب شده بودم بلند شدم و رفتم پایین
ادامه دارد...
- ۱۴.۳k
- ۰۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط