وقتی هودی شون رو میپوشی و خیلی برات بزرگه
وقتی هودی شون رو میپوشی و خیلی برات بزرگه
ریکی)
با دیدنت توی اون قیافه ی ناز خنده اش میگیره
_ اوه خدای من...چطور هر لحظه قلبمو پروانه ای میکنی ؟
(گیوبین)
_ هی...دست از سر لباس بیچاره ی من بردار
(ته ره)
با دیدنت متعجب میشه اما بلافاصله لبخند جای تعجبش رو میگیره
_ از این به بعد باید همیشه لباسای منو بپوشی..
(گونووک)
با دیدنت خنده ای سر میده و بعد به سمتت میاد
_ بنظرت خیلی برات بزرگ نیست ؟
+ اوممم...نه
بغلت میکنه و سرت رو میبوسه
_ تا به حال بهت گفتم خیلی نازی ؟
(متیو )
_ وای خدا قلبمممم
میاد سمتت و محکم تورو توی بغلش فشار میده
_ خدایاااا..چقدر کیوتی تو آخه دخترمممم
(جی وونگ)
اولش متوجه نشده بود اما بعد یک دفعه دیدی که داره عجیب به بدنت نگاه میکنه
+ چیزی شده ؟
_ این لباس من نیست ؟
چون قیافش یکم عصبی بود ترسیدی بگی آره پس چیزی نگفتی که یک دفعه ای از پشت تورو توی بغلش گرفت
_ خیلی توش گوگولی شدی...دوست دارم از این به بعد لباس های منو بپوشی
(هانبین)
+ خب...بنظرت بهم میاد
پوفی میکشه و سر تا پات رو برانداز میکنه
_ الان دیگه به جون لباس های منم افتادی ؟..از فردا منم لخت میکنی با این کارات
(هائو)
_ اوه...این هودی من نیست ؟
+ چرا...ازش خوشم اومد واسه همین پوشیدم
خندید و گونت رو بوسید
_ بهت میاد..این استایل رو دوست دارم
(یوجین)
_این هودی منه پسش بده
+اخه چرا نمیخوام...
_نمیخوام مال منه
+مال منه
این داستان ادامه دارد.....
ببخشید با اون موضوعی که داده بودی نتونستم بنویسم
ریکی)
با دیدنت توی اون قیافه ی ناز خنده اش میگیره
_ اوه خدای من...چطور هر لحظه قلبمو پروانه ای میکنی ؟
(گیوبین)
_ هی...دست از سر لباس بیچاره ی من بردار
(ته ره)
با دیدنت متعجب میشه اما بلافاصله لبخند جای تعجبش رو میگیره
_ از این به بعد باید همیشه لباسای منو بپوشی..
(گونووک)
با دیدنت خنده ای سر میده و بعد به سمتت میاد
_ بنظرت خیلی برات بزرگ نیست ؟
+ اوممم...نه
بغلت میکنه و سرت رو میبوسه
_ تا به حال بهت گفتم خیلی نازی ؟
(متیو )
_ وای خدا قلبمممم
میاد سمتت و محکم تورو توی بغلش فشار میده
_ خدایاااا..چقدر کیوتی تو آخه دخترمممم
(جی وونگ)
اولش متوجه نشده بود اما بعد یک دفعه دیدی که داره عجیب به بدنت نگاه میکنه
+ چیزی شده ؟
_ این لباس من نیست ؟
چون قیافش یکم عصبی بود ترسیدی بگی آره پس چیزی نگفتی که یک دفعه ای از پشت تورو توی بغلش گرفت
_ خیلی توش گوگولی شدی...دوست دارم از این به بعد لباس های منو بپوشی
(هانبین)
+ خب...بنظرت بهم میاد
پوفی میکشه و سر تا پات رو برانداز میکنه
_ الان دیگه به جون لباس های منم افتادی ؟..از فردا منم لخت میکنی با این کارات
(هائو)
_ اوه...این هودی من نیست ؟
+ چرا...ازش خوشم اومد واسه همین پوشیدم
خندید و گونت رو بوسید
_ بهت میاد..این استایل رو دوست دارم
(یوجین)
_این هودی منه پسش بده
+اخه چرا نمیخوام...
_نمیخوام مال منه
+مال منه
این داستان ادامه دارد.....
ببخشید با اون موضوعی که داده بودی نتونستم بنویسم
۴.۹k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.