P10🥲🫂💕
P10🥲🫂💕
کوک«رسیدیم رستوران و از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل
ا.ت«کوک اینجا چرا انقد خلوته؟
کوک«خب ممکنه اینجارو برای چند ساعت اجاره کرده باشم
ا.ت«ولی لازم نبود
کوک«نکه میخواستی هویتم لو بره؟
ا.ت««معلومه نه......دنبال کوک راه افتادیم....دست بورام رو گرفته بودم.....دیدم کوک وایستاد
کوک«خب همینجا خوبه بشینین
ا.ت«کوک بورام رو بلند کردو روی صندلی کنارش نشوند.....اومد و صندلی کنارم بورام که روبه روی خودش بود رو برام عقب کشید
کوک«بفرمایید بانو جئون
ا.ت«مزه نریز کوک
کوک«خواستیم یکم رمانتیک باشه ها خرابش کردی
ا.ت«بورام که تا اون لحظه حرفی نزده بود گفت
بورام«آره اوما خرابش کردی
ا.ت«رسما کپی باباتی
کوک«پرنسس بابا میبینی مامانت حسودی کرده که شبیه منی
ا.ت«اصلا....رو مو کردم اونور
کوک«عههههه قهر نکن
بورام«اومااااا قهر نکن دیگههههه
ا.ت«........
کوک«حالا باید از دلت دربیارم......دسته گلی که زیر میز بود برداشتم و رفتم جلوش زانو زدم.....«بفرمایید بانو جئون
ا.ت«دسته گل رو ازش گرفتم خیلی قشنگ بود
کوک«بانو جئون هنوزم قهرن؟
ا.ت«اومممممممم نه
کوک«معلومه کسی نمیتونه در برابر جذابیت و رمانتیک بودن من مقاومت کنه
ا.ت«بابا خفن بشین بینیم بابا
کوک«پوکر نگاهش کردم«تو همه ابهتم رو خراب کردی•-•
ا.ت«میخواستی انقد ادای قهرمانای توی فیلمارو در نیاری
کوک«باشه منم قهرم
بورام«اول اوما قهر میکنه بعد آبا این دیگه چیه حتما بعدی منم
ا.ت«*خنده
کوک«*خنده ....ولی هنوزم قهرم
ا.ت«حالا چه طوری باید از دل آقای جئون دربیارم؟
کوک«نمیدوکنم اونش مشکل خودته
ا.ت«بورام چشماتو ببند
بورام«چرااااااااا
ا.ت«ببند وگرنه دیگه خوراکی بی خوراکی.....بورام چشماشو بست و دستای کوچیکش روی چشماش گذاشت.....منم خم شدم و روی لب های کوک یه بوسه سطحی و کوچیک گذاشتم و رفتم سر جام
کوک«*شوک
ا.ت«*خنده
اسلاید ۲ دسته گل ا.ت
کوک«رسیدیم رستوران و از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل
ا.ت«کوک اینجا چرا انقد خلوته؟
کوک«خب ممکنه اینجارو برای چند ساعت اجاره کرده باشم
ا.ت«ولی لازم نبود
کوک«نکه میخواستی هویتم لو بره؟
ا.ت««معلومه نه......دنبال کوک راه افتادیم....دست بورام رو گرفته بودم.....دیدم کوک وایستاد
کوک«خب همینجا خوبه بشینین
ا.ت«کوک بورام رو بلند کردو روی صندلی کنارش نشوند.....اومد و صندلی کنارم بورام که روبه روی خودش بود رو برام عقب کشید
کوک«بفرمایید بانو جئون
ا.ت«مزه نریز کوک
کوک«خواستیم یکم رمانتیک باشه ها خرابش کردی
ا.ت«بورام که تا اون لحظه حرفی نزده بود گفت
بورام«آره اوما خرابش کردی
ا.ت«رسما کپی باباتی
کوک«پرنسس بابا میبینی مامانت حسودی کرده که شبیه منی
ا.ت«اصلا....رو مو کردم اونور
کوک«عههههه قهر نکن
بورام«اومااااا قهر نکن دیگههههه
ا.ت«........
کوک«حالا باید از دلت دربیارم......دسته گلی که زیر میز بود برداشتم و رفتم جلوش زانو زدم.....«بفرمایید بانو جئون
ا.ت«دسته گل رو ازش گرفتم خیلی قشنگ بود
کوک«بانو جئون هنوزم قهرن؟
ا.ت«اومممممممم نه
کوک«معلومه کسی نمیتونه در برابر جذابیت و رمانتیک بودن من مقاومت کنه
ا.ت«بابا خفن بشین بینیم بابا
کوک«پوکر نگاهش کردم«تو همه ابهتم رو خراب کردی•-•
ا.ت«میخواستی انقد ادای قهرمانای توی فیلمارو در نیاری
کوک«باشه منم قهرم
بورام«اول اوما قهر میکنه بعد آبا این دیگه چیه حتما بعدی منم
ا.ت«*خنده
کوک«*خنده ....ولی هنوزم قهرم
ا.ت«حالا چه طوری باید از دل آقای جئون دربیارم؟
کوک«نمیدوکنم اونش مشکل خودته
ا.ت«بورام چشماتو ببند
بورام«چرااااااااا
ا.ت«ببند وگرنه دیگه خوراکی بی خوراکی.....بورام چشماشو بست و دستای کوچیکش روی چشماش گذاشت.....منم خم شدم و روی لب های کوک یه بوسه سطحی و کوچیک گذاشتم و رفتم سر جام
کوک«*شوک
ا.ت«*خنده
اسلاید ۲ دسته گل ا.ت
۵۳.۱k
۰۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.