fake kook
fake kook
part*⁴⁴
(
کوک
رفتم درو باز کردم
الیا: سلام عزیزم
کوک: الیا
الیا: جانم
کوک:بیا بشین
الیا: کسی نیست
کوک: نه
الیا: پس میومدی خونه
کوک: الیا ما دیگه نمیتونیم باهم باشی
الیا: چرا؟
کوک: راستش من یکی دیگه رو دوس دارم و فقط به اجبار خانواده باتو ازدواج کردم
الیا: شوخیه دیگه
کوک: نه واقعیه
الیا: اون دختره کیه
کوک: نگم بهتره فقط تو ازم جدا شو
الیا: من جداشم باشه تو که دلت بایکی دیگست جدا میشم
کوک: تو خیلی مهربونی مرسی
الیا: خواهش من میرم با پدر و مادرم حرف میزنم فردا ازت جدا شم
کوک: باشه 🙂
الیا: خب من رفتم
کوک: خدافظ
ا/ت: برو دنبالش همین الان
کوک: چرا
ا/ت: ناراحت بود
کوک: با راننده رفت ولش کن
کوک
دو روز بعد
برگه طلاق امضا زدیم و از هم جدا شدیم
خواستم از اونجا دور بشم که الیا دستمو گرفت
الیا: اونروز باهات درست رفتار کردم که تا اینجا بیای و اینو بدون بین منو تو تموم نشده تازه شروع شده پس منتظرم باش و حواست به خودت خیلی باشه
اینو گفت و رفت
منم بی اهمیت به حرفش رفتم
#فیک
#سناریو
part*⁴⁴
(
کوک
رفتم درو باز کردم
الیا: سلام عزیزم
کوک: الیا
الیا: جانم
کوک:بیا بشین
الیا: کسی نیست
کوک: نه
الیا: پس میومدی خونه
کوک: الیا ما دیگه نمیتونیم باهم باشی
الیا: چرا؟
کوک: راستش من یکی دیگه رو دوس دارم و فقط به اجبار خانواده باتو ازدواج کردم
الیا: شوخیه دیگه
کوک: نه واقعیه
الیا: اون دختره کیه
کوک: نگم بهتره فقط تو ازم جدا شو
الیا: من جداشم باشه تو که دلت بایکی دیگست جدا میشم
کوک: تو خیلی مهربونی مرسی
الیا: خواهش من میرم با پدر و مادرم حرف میزنم فردا ازت جدا شم
کوک: باشه 🙂
الیا: خب من رفتم
کوک: خدافظ
ا/ت: برو دنبالش همین الان
کوک: چرا
ا/ت: ناراحت بود
کوک: با راننده رفت ولش کن
کوک
دو روز بعد
برگه طلاق امضا زدیم و از هم جدا شدیم
خواستم از اونجا دور بشم که الیا دستمو گرفت
الیا: اونروز باهات درست رفتار کردم که تا اینجا بیای و اینو بدون بین منو تو تموم نشده تازه شروع شده پس منتظرم باش و حواست به خودت خیلی باشه
اینو گفت و رفت
منم بی اهمیت به حرفش رفتم
#فیک
#سناریو
۱۳.۷k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.