سناریو

سناریو
وقتی کیوت بازی در میاری

نامجون : ات ی کاری کردی اصلا نفهمیدم این کتاب که میخوندم راجب چی بود

جین : فکر کردی فقط خودت بلدی کیوت شی (حالا هردو مسابقه کی کیوت تر هست راه انداختید)

یونگی : ات برای من جونگکوک دوم نشوهاااا بزار بخوابم (ات از ترسش دیگ تا اخر عمر کیوت نشد)

هوسوک : ایشون که بدتر از ات کیوت بازی دراورد باعث شد هردوتون از خنده پخش زمین بشید

جیمین : جیمین جیمین جیمین.......
ات : اههههه چیه ات...... حرفش با دیدن قیافه کیوت ات قطع شد (بقیشم.......🙄)

تهیونگ : ات تو بازم کیوت شدی
ات : برای تو کیوت شدم دیگ
تهیونگ : افرین حالا بیا اینم جایزت🍭
ات : 😐

جونگکوک : این چه قیافه ای (از خنده غش کرده)
ات : نخند ببینم کیوت شدم یا نه
جونگکوک : تو برای من همیشه کیوتی و ...😈
دیدگاه ها (۱۰)

سناریو وقتی قهر میکنینامجون : ات عزیزم بزار کتابمو بخونم چشم...

سناریو اعضا دوست پسرتن و کادوی تولد بهت چی میدننامجون : ات ع...

Psycho killer(قاتل روانی)Part 30مادر پسرک همانطور که با تموم...

Psycho killer(قاتل روانی)Part 2۹ات نگاهش به نگاه جیمین داد ک...

سناریو وقتی وسایل مورد علاقشونو خراب میکنیات : نامجون میخواس...

سناریو درخواستی وقتی دوست صمیمیتو میاری خونه نامجون : سلام ا...

پارت ۲۲جونگکوک: هیونگ شمع هارو فوت کن یونگی: باشه همه شروع م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط