𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞
𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞
𝕡𝕒𝕣𝕥23
کوک
صدای افتادنشو شنیدم رفتم دنبالش
*هووف بچه من از دست تو چیکار کنم
"اخ خوبم چیزی نیست
*پاشو
برو تو وان
" نههه
*کولش کردم
پدصگ
میگم برو تو وان برو دیگ
"به خودت فوش دادی..-_-
*خو مادر سگ
"مامانی ندارم که..-_-
*یدقه سر جام وایسادم
ار راست میگف
این که مامان نداشت تقصیر منم بود..
هووف..
ولش کن بابا..
بردمش تو وان
*کولی بازی در نیار
نمیزارم شامپو بره تو چشت
چشتم ببند
" چشامو بستم محکم
*ی خنده ریز کردم
سرشو شستم
*تموم شد چشتو باز کن
دیدی چیزی نبود
"اهوم
*حوله بپوش برو تو اتاق
" باچه
*رفتم تو اشپز خونه
از توی کشو پماد برداشتم
رفتم تو اتاق
دیدم نیست
*ای وای
گفتم بیا تو این اتاق نه اونننننن
"هیچی نگفتم
تعجب کرده بودم
اینجا کجا بود
چرا انقد ترسناک بود
ینی میخواست منو بیاره این توعو پشیمون شد
اخه چرا
وویی
*اومدم از پشت بغلت کردم
"چیکار میکنی
*هیچی
بیا بریم
اینجا نمون
"کلی سوال تو ذهنمه
*بپرس
"واقعا
*اهوم
"چرا این اتاقو داری
چرا این وسایلو داری
چرا این خونه رو داری
تا حالا کسیو اوردی اینجا
نا حالا از اینا روی کسی امتحان کردی
چرا منو اوردی اینجا
چرا پشیمون شدی از اینکه بیاریم تو این اتاق
چرا..
*هوش اروم تر ترمز بگیر
۱. این اتاقو برای مواقع ضروری دارم
۲. برای بچهای بد
۳. برای وقتایی که میخوام تنها باشم
۴. ار
۵. ار
۶. چون میخواستم باهات تنها باشم
۷. پشیمون نشدم کلا نمیخواستم بیارمت تو این اتاق
"واقعا
*اهوم
"کیو اوردی اینجا
*دیگ سوال بسه
" ععععع
*قلقلکت میدما
بیا بریم تو اتاق موهاتو خشک کنم
بچه
"اصن گهلم
*که اینطور
قلقلکت دادم
" جیغغغغ
خنده
وای ددی
ددی نکن
جیغغغ
*قهری یا ن
"نه نیستم خنده
*بغلت کردم
"تعجب
*افرین
" ددی یهو زیادی مهربون شدی
*بده..؟!
"زیادی خوبه
میترسم عاشقت شم
*خوب بشی
" نههه
*چرا اونوقت
"چون تو همیشه اینجوری مهربون نیستی
دوبار باهام بد میشی
*نمیشم
خوب دیگ اینجوری سرما میخوری بیا بریم اتاق
" باچه
کوک
دیگ فهمیده بودم
هر چی بود فعمیده بود
این ارباب مغرور عاشق شده
نمیشه کاریش کرد
عاشق قربانیش شده
این عجیبه
ولی
دیگ نمیشه کاریش کرد
عاشق کسی شده که زندگیشو بهم ریخته
این نه بده
نه خوب
ولی بیشتر بده
چون این عشق هیچ جواب خوبی ندار
بلخره چه دیر چه زود ات میفهمه من با خانوادش چیکار کردم
و
تموم میشه
خیلی بد تموم میشه
اتمامش میشه اربابه همیشه سرد
و بی احساس
دختری شکسته غمگین
نمیدونم
شایدم بتونم اخرشو درست کنم
𝕡𝕒𝕣𝕥23
کوک
صدای افتادنشو شنیدم رفتم دنبالش
*هووف بچه من از دست تو چیکار کنم
"اخ خوبم چیزی نیست
*پاشو
برو تو وان
" نههه
*کولش کردم
پدصگ
میگم برو تو وان برو دیگ
"به خودت فوش دادی..-_-
*خو مادر سگ
"مامانی ندارم که..-_-
*یدقه سر جام وایسادم
ار راست میگف
این که مامان نداشت تقصیر منم بود..
هووف..
ولش کن بابا..
بردمش تو وان
*کولی بازی در نیار
نمیزارم شامپو بره تو چشت
چشتم ببند
" چشامو بستم محکم
*ی خنده ریز کردم
سرشو شستم
*تموم شد چشتو باز کن
دیدی چیزی نبود
"اهوم
*حوله بپوش برو تو اتاق
" باچه
*رفتم تو اشپز خونه
از توی کشو پماد برداشتم
رفتم تو اتاق
دیدم نیست
*ای وای
گفتم بیا تو این اتاق نه اونننننن
"هیچی نگفتم
تعجب کرده بودم
اینجا کجا بود
چرا انقد ترسناک بود
ینی میخواست منو بیاره این توعو پشیمون شد
اخه چرا
وویی
*اومدم از پشت بغلت کردم
"چیکار میکنی
*هیچی
بیا بریم
اینجا نمون
"کلی سوال تو ذهنمه
*بپرس
"واقعا
*اهوم
"چرا این اتاقو داری
چرا این وسایلو داری
چرا این خونه رو داری
تا حالا کسیو اوردی اینجا
نا حالا از اینا روی کسی امتحان کردی
چرا منو اوردی اینجا
چرا پشیمون شدی از اینکه بیاریم تو این اتاق
چرا..
*هوش اروم تر ترمز بگیر
۱. این اتاقو برای مواقع ضروری دارم
۲. برای بچهای بد
۳. برای وقتایی که میخوام تنها باشم
۴. ار
۵. ار
۶. چون میخواستم باهات تنها باشم
۷. پشیمون نشدم کلا نمیخواستم بیارمت تو این اتاق
"واقعا
*اهوم
"کیو اوردی اینجا
*دیگ سوال بسه
" ععععع
*قلقلکت میدما
بیا بریم تو اتاق موهاتو خشک کنم
بچه
"اصن گهلم
*که اینطور
قلقلکت دادم
" جیغغغغ
خنده
وای ددی
ددی نکن
جیغغغ
*قهری یا ن
"نه نیستم خنده
*بغلت کردم
"تعجب
*افرین
" ددی یهو زیادی مهربون شدی
*بده..؟!
"زیادی خوبه
میترسم عاشقت شم
*خوب بشی
" نههه
*چرا اونوقت
"چون تو همیشه اینجوری مهربون نیستی
دوبار باهام بد میشی
*نمیشم
خوب دیگ اینجوری سرما میخوری بیا بریم اتاق
" باچه
کوک
دیگ فهمیده بودم
هر چی بود فعمیده بود
این ارباب مغرور عاشق شده
نمیشه کاریش کرد
عاشق قربانیش شده
این عجیبه
ولی
دیگ نمیشه کاریش کرد
عاشق کسی شده که زندگیشو بهم ریخته
این نه بده
نه خوب
ولی بیشتر بده
چون این عشق هیچ جواب خوبی ندار
بلخره چه دیر چه زود ات میفهمه من با خانوادش چیکار کردم
و
تموم میشه
خیلی بد تموم میشه
اتمامش میشه اربابه همیشه سرد
و بی احساس
دختری شکسته غمگین
نمیدونم
شایدم بتونم اخرشو درست کنم
۱۳.۹k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.