𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞
𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞
𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚4
کوک
موهاشو با سشوار خشک کردم
لباس تنش کردم
یشو بوس کردم
خوب دخترم پاشو بریم عمارت
"نههه
میشه امشب اینجا بمونیم
لطفا ددی
*تو عمارت اذیت میشی..؟!
"نههه
ولی اون عمارت برای زیادی بزرگه
شلوغه
نمیتونیم تنها باشیم
میچه امچ..
*باشه
" واگعا
*اهوم
"ددی
تو تو خیلی مهربون شدی
*لوس نشو
" بلم شام دلس تنممم
*بدو تا ددی نخردتت
"جیغ
سری رفتم اشپز خونه
کوک
ار میترسیدم
نمیتونستم تو اون لحظه زندگی کنم
از این میترسیدم که بفهمه من باهاش چیکار کردم
هووف
" ددی بیا چام
*اومدم
رفتم نشستم
بیا بشین تو عم
"رفتم بشینم روبه روش
*اینجا پامو اشاره کردم
"رفتم رو پاش نشستم
*قاشق قاشق غذا میزاشتم دهنش
" ددی سیر شدم بچه
ددی
*ی قاشق دیگ مونده
اخریه
"خدااا
نوموخوام
*غلت کردی
باز کن دهنتو
" هووف
باز کردم
*تموم شد
"ولی خودت کم خوردی
*گشنم نبود زیاد
" پوووف
*زهر مار
"من کاتون میتوام
*باب اسفنجی خوبه..؟!
" اله
*خوب بدو برو رو مبل تا دانلود کنم بریزم فلشو بیام
"باچه
دوییدم رو مبل نشستم
*رفتم باب اشفنجی ده قسمتشو قلش زدم
زدم تلویزیون
"ددی میچه بیای پیچم
*باشه
نشستم
اوردمت تو بغلم
سرتو بوس کردم
*نگا کن
"ممنون بوبویی..
*ذهنم درگیر بود
سعی میکردم تو همین لحظه باشم ولی همش تصویر اینده میومد جلو چشم
تصورام داشتن مغزمو به فاک میدادن..
" ددی..
*حان
"چرا جباو نمیدی اینهمه صدات تلدم
*حواسم نبود
" میچه بجنی گسمت بعد
*اهوم
زدم بعدی
"میسی
*بزا برم شونتو بیارم
رفتم شونشو ببرم
که دیدم گوشیش دار زنگ میخوره
جواب دادم
(اوک اکسه ات علامتش ♡)
♡الو چرا جواب پیمامو نمیدی
𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚4
کوک
موهاشو با سشوار خشک کردم
لباس تنش کردم
یشو بوس کردم
خوب دخترم پاشو بریم عمارت
"نههه
میشه امشب اینجا بمونیم
لطفا ددی
*تو عمارت اذیت میشی..؟!
"نههه
ولی اون عمارت برای زیادی بزرگه
شلوغه
نمیتونیم تنها باشیم
میچه امچ..
*باشه
" واگعا
*اهوم
"ددی
تو تو خیلی مهربون شدی
*لوس نشو
" بلم شام دلس تنممم
*بدو تا ددی نخردتت
"جیغ
سری رفتم اشپز خونه
کوک
ار میترسیدم
نمیتونستم تو اون لحظه زندگی کنم
از این میترسیدم که بفهمه من باهاش چیکار کردم
هووف
" ددی بیا چام
*اومدم
رفتم نشستم
بیا بشین تو عم
"رفتم بشینم روبه روش
*اینجا پامو اشاره کردم
"رفتم رو پاش نشستم
*قاشق قاشق غذا میزاشتم دهنش
" ددی سیر شدم بچه
ددی
*ی قاشق دیگ مونده
اخریه
"خدااا
نوموخوام
*غلت کردی
باز کن دهنتو
" هووف
باز کردم
*تموم شد
"ولی خودت کم خوردی
*گشنم نبود زیاد
" پوووف
*زهر مار
"من کاتون میتوام
*باب اسفنجی خوبه..؟!
" اله
*خوب بدو برو رو مبل تا دانلود کنم بریزم فلشو بیام
"باچه
دوییدم رو مبل نشستم
*رفتم باب اشفنجی ده قسمتشو قلش زدم
زدم تلویزیون
"ددی میچه بیای پیچم
*باشه
نشستم
اوردمت تو بغلم
سرتو بوس کردم
*نگا کن
"ممنون بوبویی..
*ذهنم درگیر بود
سعی میکردم تو همین لحظه باشم ولی همش تصویر اینده میومد جلو چشم
تصورام داشتن مغزمو به فاک میدادن..
" ددی..
*حان
"چرا جباو نمیدی اینهمه صدات تلدم
*حواسم نبود
" میچه بجنی گسمت بعد
*اهوم
زدم بعدی
"میسی
*بزا برم شونتو بیارم
رفتم شونشو ببرم
که دیدم گوشیش دار زنگ میخوره
جواب دادم
(اوک اکسه ات علامتش ♡)
♡الو چرا جواب پیمامو نمیدی
۱۲.۱k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.