داستان من و چشم تو شنیدن دارد

داستان من و چشم تو شنیدن دارد
خواب این فاصله تعبیر رسیدن دارد

پیچک خاطره ی موی تو در دامن باد
نقش این پرتره در سینه کشیدن دارد

گفتی از ساعت دیدار و ببین عقربه را
در پی ثانیه ها شوق دویدن دارد

گرچه یک باغ پر از وسوسه ی بوی گلی
بوسه از غنچه ی لب های تو چیدن دارد

لب به لب گفتم و ای کاش که قسمت بشود
طعم لب های اناری که چشیدن دارد

ناز معشوقه ی ما گر چه گران است ولی
هر چه این عشوه گران تر که خریدن دارد

عاشقت هستم و ای کاش تو هم می بودی
گفتن این خبر و چشم تو دیدن دارد . . .

#علی_نیاکوئی_لنگرودی


💫🎋
دیدگاه ها (۵)

باید تورا پنهان کنم مابین اشعارمباید کسی هرگز نفهمد دوستت دا...

روزی دلیل شوقم و روزی خودِ غممیک آن زیادم از سرت و لحظه‌ای ک...

نشود فاش کسی آنچه میان من و توستتا اشارات نظر نامه رسان من ت...

همره موج میشوم , راهی اوج میشومفوج به فوج میشوم "باز مقابلم ...

خواب دیدم به کنارت لب ایوانم منباز هم غرق خیالات فراوانم منه...

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸🍂🌿🍃🌿🍂🕊🌿🌱🍂🌸 ‌‌‌‌بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط