باهارجمشیددلبر

#باهار_جمشید_دلبر

سر صُبی دوباره پاشدیم اومدیم خسته باشیم،
جمشید پرید وسط گفت :
ببین چقد سمنو داریم،
ببین زندگی هنوز خوشگلیاشو داره ...
گفتیم جمشید الحق که دیوونه ای،
بیا بشین یه دیقه خسته باش جای این جلافتا سر صُپی ...
دستشو تا مچ کرد تو کاسه،
گفت :یعنی می خوام بهت بگم دنیای دیوونه ها
از همه قشنگه :)
بذا دهنت هر چی نداره صفا داره ...

پاشدیم تا این فضای خستگی ما رو مبتذل نکرده ,
زدیم بیرون یه سیگار ناشتا بگیرونیم،
له بشیم , حال‌مون جا بیاد ...
کبریت نکشیده جمشید پرید وسط
که ببین امسال عدس سبز کردیم جای گندم،
پارسال برف زیاد نشست،
سردرختیا همه رفتن زیر سرما ...
گفتیم جمشید، پس تو کی خسته می‌شی سگ‌مصب؟

جمشید گفت مگه چته باز؟
گفتیم بابا پامون سر صُپی مستقل از خودمون خورده به در ,
سیاه شده ...
انصافانه ـَس؟
چشممون به در خشک شده، کسی نیومده ملاقات ...
بهار دل کش رسیده , دل به جا نباشد؛ انصافانه ـَس؟
دلبر یه اینقد به فکر ما نباشد؟
گردنمون کوتاه شده انصافانه ـَس؟
باز خسته نیستی هی عدس عدس؟
جمشید گفت :یعنی میخوام بهت بگم زندگی هنوز خوشگلیاشو داره ...
پاشو یه دوش بگیر بریز همه رو تو چاهک بره پی کارش.
جاش ماهی دودی بیار لقمه کنیم شب عیدی. گفتیم جمشید الحق که دیوونه ای... باز چرا رفته ای؟ برگشته نیستی،
خاصّه در بهار؟
هیشکی نبود ببینه، مرد کوه درده!
شنیدیم مدیریت صدا میزنه ملاقاتی داری ملاقاتی داری ملاقاتی داری.
پوشیده نپوشیده زدیم تو راهرو.
راهرو رو می رفتیم رو به حیاط، یکی از تازه واردا سیگار به دست اومد گفت: آقا ما خسته ایم.
شما که گردنت بلنده میتونی بگی باهار کدوم وره؟
جمشید از پشت سر گفت یعنی میخوام بت بگم هنوز خوشگلیاشو داره.
تو دلمون گفتیم جمشید کله پدرت از بس دیوونه ای.
آره ، زندگی هنوز خوشگلیاشو داره... .
باهار عیدی داد، عیدی مبارک :)
#پادکست #رادیو_چهرازی #اپیزود_سوم #باهار_جمشید_دلبر

پ.ن:اگه دوس دارید حال دیونه ها رو بخرید ,
برید پادکستهای رادیو چهرازی رو گوش کنید ,
اونوقت معنی متنای منم متوجه میشید ...
دیدگاه ها (۱)

چیه این دنیا؟ همش سکوت، همش ابر ...

آقا یحیی خوابیده روی تخت، رو به دیوار ...میگم چیه باز قهری؟ ...

گفتم:لبخنده ات ره توشه ی صد زمستان استخندید و گفت: گرمی هنوز...

مام مثل عوام‌الناس،مثل سیاوش قمیشی و کریستی برگ عقیده داریم ...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط