تقدیم به چندین دوست نازنینی که در ویسگون پیدا کردمد

تقدیم به چندین دوست نازنینی که در #ویسگون پیدا کردم....دوستانی تکرار نشدنی که یافتمشان در سرنوشت..
.
#_برای_شما.
.
.

.
راستی هیچ می‌دانی تا وقتی تو را ملاقات نکرده بودم هیچ‌وقت هیچ‌چیز را تقاضا نکردم.
اصلا هیچ‌چیز نمی‌خواستم. به هیچ‌چیز جز نهضت و پیروزی در این جنگ توجه نکرده بودم.
ولی حالا... حالا تو را به قدر تمام چیزهایی که ما در راه آنها مبارزه کردیم دوست دارم.
تو را به اندازه آزادی و شرافت و حقوق تمام مردمی که می‌خواهند کار کنند و گرسنه نمانند دوست دارم.
تو را به اندازه مادرید که از آن دفاع کردیم و به اندازه تمام رفقایم که شهید شده‌اند دوست دارم.
ارنست همینگوی / زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند





همچنان نیازمند دعای خوبانیم، بادا که خنده مهمان همیشگی دل‌هاتان باشد.
خاک پای همه‌تونم❤_❤
دیدگاه ها (۲۴)

در ﺷﻬﺮ ﻫﯽ ﻗﺪم زد و ﻋﺎﺑﺮ زﯾﺎد ﺷﺪﺗﺮس از رﻗﯿﺐ ﺑﻮد … ﮐﻪ آﺧﺮ زﯾﺎد...

زندگی با هوشیاری زیر گردون مشکل است تا نگردی مست ، این بار گ...

به گمانم بزرگترین دارایی ِ زندگی ِ آدمیزاد، همین انسانهای اط...

بالاخره در زندگی هر آدمی ، یک نفر پیدا می شود که بی مقدمه آم...

black flower(p,301)

You must love me... P6

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط