P2 ارباب من
P2 ارباب من
یوری و هانا با هم رفتن تو خونه
~:واااو..هانا چقدر خونت بزرگه...
":بیا بریم اینجا بشینیم به فیلم بزاریم و خوش بگذرونیم
~:باشه
هانا یه فیلم گذاشت و نشستن باهم خوراکی خوردن و فیلم دیدن (فیلم تموم شد)
~:چه فیلم خوشگلی بود...عاشق فیلمهایی هم که اخرش پایان خوشی داره
":اره منم...حس خوبی داره
~:هوووف بیا یه کار کنیم ... تا واقعا باهم باشیم
":اوکی یه لحظه وایسا
2 مین بعد هانا با یه باند تو دستش و یه اهنگ بلند اومد
":خب خب یوری خانم پاشو بترکونیم
~:حتماااااا
بعد 5 مین که رقصیدن هانا تو لیواناشون آب...جو ریخت و به یوری داد
" و ~ :به سلامتی رفاقت پااایدارمون
و لیواناشونو سر کشیدن
بعد 2 ساعت که رقصیدن و آب...جو خوردن جفتشون کاملا م..س...ت بودن و نمی تونستن خودشونو کنترل کنن
":ام..ممم یوری بیا بخوابیم 3 صبحه
~:فک..کر خو...خوبیه
هانا باندو خاموش کرد و رو مبل خوابشون برد
آلارم ساعت *10:00 صبح*
~:(خمیازه)هوووف آی کمرم..ساعت چنده؟(غلت خورد)دهه...هاناااا
":هومم....~:ساعت دهه..پاشو
":باشه پنج دقیقه دیگه پا میشم
یوری و هانا با هم رفتن تو خونه
~:واااو..هانا چقدر خونت بزرگه...
":بیا بریم اینجا بشینیم به فیلم بزاریم و خوش بگذرونیم
~:باشه
هانا یه فیلم گذاشت و نشستن باهم خوراکی خوردن و فیلم دیدن (فیلم تموم شد)
~:چه فیلم خوشگلی بود...عاشق فیلمهایی هم که اخرش پایان خوشی داره
":اره منم...حس خوبی داره
~:هوووف بیا یه کار کنیم ... تا واقعا باهم باشیم
":اوکی یه لحظه وایسا
2 مین بعد هانا با یه باند تو دستش و یه اهنگ بلند اومد
":خب خب یوری خانم پاشو بترکونیم
~:حتماااااا
بعد 5 مین که رقصیدن هانا تو لیواناشون آب...جو ریخت و به یوری داد
" و ~ :به سلامتی رفاقت پااایدارمون
و لیواناشونو سر کشیدن
بعد 2 ساعت که رقصیدن و آب...جو خوردن جفتشون کاملا م..س...ت بودن و نمی تونستن خودشونو کنترل کنن
":ام..ممم یوری بیا بخوابیم 3 صبحه
~:فک..کر خو...خوبیه
هانا باندو خاموش کرد و رو مبل خوابشون برد
آلارم ساعت *10:00 صبح*
~:(خمیازه)هوووف آی کمرم..ساعت چنده؟(غلت خورد)دهه...هاناااا
":هومم....~:ساعت دهه..پاشو
":باشه پنج دقیقه دیگه پا میشم
۵.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.