🌟فقط یک تکه نان داشتم، یک لقمه خودم می خوردم، یک لقمه به
🌟فقط یک تکه نان داشتم، یک لقمه خودم می خوردم، یک لقمه به سگی که کنارم بود، می دادم. دلم نمی آمد خودم سیر باشم و سگم گرسنه.
🌟امام، مرا که دید گفت: 《 از جایت تکان نخورد تا برگردم. 》
🌟برگشت: گفت: 《 آزادی! از همین امروز هم می روی توی باغ اربابت زندگی می کنی. 》
رفته بود پیش اربابم، هم مرا خریده بود، هم باغش را.
#آفتاب_غریب
#میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
#ماه_مبارک_رمضان
بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌟امام، مرا که دید گفت: 《 از جایت تکان نخورد تا برگردم. 》
🌟برگشت: گفت: 《 آزادی! از همین امروز هم می روی توی باغ اربابت زندگی می کنی. 》
رفته بود پیش اربابم، هم مرا خریده بود، هم باغش را.
#آفتاب_غریب
#میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
#ماه_مبارک_رمضان
بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
۱.۲k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.