𝓟𝓪𝓻𝓽 73 🥺🤍🖇️
𝓟𝓪𝓻𝓽 73 🥺🤍🖇️
جانگکوک ویو
آیشه : منم خوشحالم دیوونه
بهش خندیدم
جانگکوک : من دیوونه ام آره؟
آیشه : آره
قلقلکش دادم
آیشه : نکن
جانگکوک : پس من دیوونه ام
باهم میخندیدیم کل وقتمو امروز با آیشه و فیلیپ گذروندم ولی هیچ کدومش مثل اون لحظه هایی نمیشد که با ا/ت گذروندم آیشه رفت بخوابه منم اومدم اتاقم رو تخت خوابیدم و به سقف زل زدم با خودم فکر میکردم و میخندیدم یاد لحظه هایی که با ا/ت گذروندم افتادم خوشحال بودم و از خوشحالی خوابم نمیبرد یعنی الان داره چیکار میکنه؟
مکس ویو
بهش نگاه کردم خوابش برده بود پتورو روش کشیدم چرا پنجره بازه توی این هوای سرد رفتم پنجره رو بستم گونشو بوسیدم و بعد از خاموش کردن چراغا رفتم بیرون هنوزم بارون میومد کمتر رعد و برق میزد ولی بارون شدیدی میومد معمولا این منطقه همیشه اینطوریه دیگه عادت کردم رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم خواستم بخوابم که در خونه زنگ خورد یعنی کیه این وقت شب رفتم سمت در و بازش کردم یه زن و مرد بودن
مکس : بفرمایید
مرت : سلام یه کاری با شما داشتیم
مکس : گوش میدم
پلین : میتونیم بیایم داخل حرف بزنیم؟
مکس : شما کی هستید؟
پلین : ما یکی از دوستای ا/ت هستیم
مکس : ا/ت؟
پلین : خودش به ما گفته بود که زندس برای همین اومدیم
شاید میخوان منو امتحان کنن بهتره خودمو بزنم به اون راه
مکس : من همیچین کسی رو نمیشناسم
اسلحشو در اورد و گرفت جلوم بهش خیره شدم
مرت : برو کنار
چاره ای نداشتم امیدوارم کاری نکنن زنه رفت داخل همه جارو گشت تا اینکه رسید به اتاق ا/ت درشو باز کرد و رفت داخل انگار دیدش به من نگاه کرد و لبخند زد اون لبخند یه لبخند معمولی نبود نباید بزارم کاری با ا/ت داشته باشه درو بست دیگه هیچی نمیدیدم اینا کین؟ به مرده نگاه کردم زل زده بود به من
ا/ت ویو
با حس چیز تیزی درست رو پهلوم چشمامو باز کردم درست نمیدیدم یکم پلک زدم تا پرست ببینم پلین بود؟ این یه خوابه؟
( الان میگید چجوری فهمیدن ا/ت اینجاس؟ یادتونه تو یه پارت مرت رفته بود خونه ی جانگکوک و جانگکوک خواست بره تا از آشپزخونه چیزی برای خوردن بیاره وقتی اومد مرت نبود؟ اونجا مرت میره اتاق کار جانگکوک و شونود میزاره تا حرفای جانگکوکو بشنوه و وقتی جانگکوک با آیشه حرف میزده فهمیده ا/ت کجاس گفته از اونجایی که اینا توراه همدیگه رو دیدن پس تنها خونه ی نگهبانی که اونطرف هاس رو باید محاصره کنیم )
پلین : سلام ا/ت
با چشمای گرد شده بهش نگاه میکردم
ا/ت : پ پلین ؟
پلین : چیه تعجب کردی؟
ا/ت : ت تو اینجا
پلین : بی مقدمه میگم اومدم کاری کنم تا از دستت راحتشم
ا/ت : چی
پلین : ای بابا تو ام که چقدر نفهمی اومدم بکشمت دیگه
چی؟ نه دوباره نه خدایا مگه من چه گناهی کردم
َپلین : خب دیگه تمومه ا/ت چطور تونستی فکر کنی میتونی جانگکوکو اون بچتو ببینی اونم تا وقتی که من هستم
ا/ت : پلین لطفا
پلین : نه نه حرف نزن خودتو خسته نکن
ا/ت : پلین من تازه خوب شدم تازه میخوام زندگیمو شروع کنم
پلین : خب توی اون دنیا میتونی یه زندگی جدیدو شروع کنی
ا/ت : پلین تروخدا
دهنمو گرفت
خواستم دستشو بردارم که چاقو رو بیشتر رو پهلوم فشار داد
پلین : اون دستای مزخرفتو بردار
دستامو برداشتم در آروم باز شد نگاه کردم مکس بود انگشتشو گزاشته بود رو لبش به معنی اینکه ساکت باش نگاهمو دادم به پلین
پلین : میخواستم بگم آخرین خواسته ای که داری چیه ولی خب ارزش اونو هم نداری اینطوری بمیری خیلی بهتره
چاقو رو از پهلوم کشید سمت قلبم رو بدنم خط انداخت روی قلبم چاقو رو نگه داشت چاقو رو گرفت بالا خواست بکوبه تو قلبم که مکس دستشو گرفت
مکس ویو
نمیتونستم همینطوری وایسم اینجا تا یه بلایی سر ا/ت بیاره
جانگکوک ویو
آیشه : منم خوشحالم دیوونه
بهش خندیدم
جانگکوک : من دیوونه ام آره؟
آیشه : آره
قلقلکش دادم
آیشه : نکن
جانگکوک : پس من دیوونه ام
باهم میخندیدیم کل وقتمو امروز با آیشه و فیلیپ گذروندم ولی هیچ کدومش مثل اون لحظه هایی نمیشد که با ا/ت گذروندم آیشه رفت بخوابه منم اومدم اتاقم رو تخت خوابیدم و به سقف زل زدم با خودم فکر میکردم و میخندیدم یاد لحظه هایی که با ا/ت گذروندم افتادم خوشحال بودم و از خوشحالی خوابم نمیبرد یعنی الان داره چیکار میکنه؟
مکس ویو
بهش نگاه کردم خوابش برده بود پتورو روش کشیدم چرا پنجره بازه توی این هوای سرد رفتم پنجره رو بستم گونشو بوسیدم و بعد از خاموش کردن چراغا رفتم بیرون هنوزم بارون میومد کمتر رعد و برق میزد ولی بارون شدیدی میومد معمولا این منطقه همیشه اینطوریه دیگه عادت کردم رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم خواستم بخوابم که در خونه زنگ خورد یعنی کیه این وقت شب رفتم سمت در و بازش کردم یه زن و مرد بودن
مکس : بفرمایید
مرت : سلام یه کاری با شما داشتیم
مکس : گوش میدم
پلین : میتونیم بیایم داخل حرف بزنیم؟
مکس : شما کی هستید؟
پلین : ما یکی از دوستای ا/ت هستیم
مکس : ا/ت؟
پلین : خودش به ما گفته بود که زندس برای همین اومدیم
شاید میخوان منو امتحان کنن بهتره خودمو بزنم به اون راه
مکس : من همیچین کسی رو نمیشناسم
اسلحشو در اورد و گرفت جلوم بهش خیره شدم
مرت : برو کنار
چاره ای نداشتم امیدوارم کاری نکنن زنه رفت داخل همه جارو گشت تا اینکه رسید به اتاق ا/ت درشو باز کرد و رفت داخل انگار دیدش به من نگاه کرد و لبخند زد اون لبخند یه لبخند معمولی نبود نباید بزارم کاری با ا/ت داشته باشه درو بست دیگه هیچی نمیدیدم اینا کین؟ به مرده نگاه کردم زل زده بود به من
ا/ت ویو
با حس چیز تیزی درست رو پهلوم چشمامو باز کردم درست نمیدیدم یکم پلک زدم تا پرست ببینم پلین بود؟ این یه خوابه؟
( الان میگید چجوری فهمیدن ا/ت اینجاس؟ یادتونه تو یه پارت مرت رفته بود خونه ی جانگکوک و جانگکوک خواست بره تا از آشپزخونه چیزی برای خوردن بیاره وقتی اومد مرت نبود؟ اونجا مرت میره اتاق کار جانگکوک و شونود میزاره تا حرفای جانگکوکو بشنوه و وقتی جانگکوک با آیشه حرف میزده فهمیده ا/ت کجاس گفته از اونجایی که اینا توراه همدیگه رو دیدن پس تنها خونه ی نگهبانی که اونطرف هاس رو باید محاصره کنیم )
پلین : سلام ا/ت
با چشمای گرد شده بهش نگاه میکردم
ا/ت : پ پلین ؟
پلین : چیه تعجب کردی؟
ا/ت : ت تو اینجا
پلین : بی مقدمه میگم اومدم کاری کنم تا از دستت راحتشم
ا/ت : چی
پلین : ای بابا تو ام که چقدر نفهمی اومدم بکشمت دیگه
چی؟ نه دوباره نه خدایا مگه من چه گناهی کردم
َپلین : خب دیگه تمومه ا/ت چطور تونستی فکر کنی میتونی جانگکوکو اون بچتو ببینی اونم تا وقتی که من هستم
ا/ت : پلین لطفا
پلین : نه نه حرف نزن خودتو خسته نکن
ا/ت : پلین من تازه خوب شدم تازه میخوام زندگیمو شروع کنم
پلین : خب توی اون دنیا میتونی یه زندگی جدیدو شروع کنی
ا/ت : پلین تروخدا
دهنمو گرفت
خواستم دستشو بردارم که چاقو رو بیشتر رو پهلوم فشار داد
پلین : اون دستای مزخرفتو بردار
دستامو برداشتم در آروم باز شد نگاه کردم مکس بود انگشتشو گزاشته بود رو لبش به معنی اینکه ساکت باش نگاهمو دادم به پلین
پلین : میخواستم بگم آخرین خواسته ای که داری چیه ولی خب ارزش اونو هم نداری اینطوری بمیری خیلی بهتره
چاقو رو از پهلوم کشید سمت قلبم رو بدنم خط انداخت روی قلبم چاقو رو نگه داشت چاقو رو گرفت بالا خواست بکوبه تو قلبم که مکس دستشو گرفت
مکس ویو
نمیتونستم همینطوری وایسم اینجا تا یه بلایی سر ا/ت بیاره
۲۲۹.۲k
۱۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.