یک شبانه روز با کولبران
یک شبانه روز با کولبران_۳
.
از تقاطع راه مالرو و جاده در تاریکی شب، بهسرعت میگذریم. از ترس اینکه نکند نیروها بازگردند. بالاخره ساعت سه صبح وارد خاک ایران میشویم و از دلهره بودنِ غیرقانونی در خاک عراق، اندکی میکاهد. سربالایی گردنه تمام میشود. زنگی به مادرم میزنم و سرِ گردنه به استراحت مینشینیم. تشنگی و گرسنگی بیداد میکند. باد بهشدت میوزد.
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
.
از تقاطع راه مالرو و جاده در تاریکی شب، بهسرعت میگذریم. از ترس اینکه نکند نیروها بازگردند. بالاخره ساعت سه صبح وارد خاک ایران میشویم و از دلهره بودنِ غیرقانونی در خاک عراق، اندکی میکاهد. سربالایی گردنه تمام میشود. زنگی به مادرم میزنم و سرِ گردنه به استراحت مینشینیم. تشنگی و گرسنگی بیداد میکند. باد بهشدت میوزد.
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
- ۴۹۷
- ۲۷ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط