بیا مادر بِکِش دستِ نوازش بر سَرم امشب
بیا مادر بِکِش دستِ نوازش بر سَرم امشب
منم آن شاخِ شمشادت،ولیکن پرپرم امشب
بیا مادر به بالینم ؛ که بیمارِ تن و جانم...
که بیتابِ تو اَم تنها ... اُمیدِ آخرم امشب؛
بیا مادر نجاتم دِه ازین کابوس و تاریکی
بیا روشن بکن شمعی کنار بسترم امشب
غم من را تو میدانی.. دلِ پُر رازت ایمادر
نمیخواهم که حالم را بفهمد خواهرم امشب
چه زیبا میشوی وقتی پناهِ خستگیهامی
میانِ برکه ی اشکم شدی نیلوفرم امشب
قسم خوردم به پای تو وَمیبوسم قدمهاتُ...
که دست تو قلم داده به دستِ جوهرم امشب!
اگرچه عشق آوارست، ولی عشق تو پابرجاست؛
چه زیبا میشود حالم به لُطف مادرم امشب
منم آن شاخِ شمشادت،ولیکن پرپرم امشب
بیا مادر به بالینم ؛ که بیمارِ تن و جانم...
که بیتابِ تو اَم تنها ... اُمیدِ آخرم امشب؛
بیا مادر نجاتم دِه ازین کابوس و تاریکی
بیا روشن بکن شمعی کنار بسترم امشب
غم من را تو میدانی.. دلِ پُر رازت ایمادر
نمیخواهم که حالم را بفهمد خواهرم امشب
چه زیبا میشوی وقتی پناهِ خستگیهامی
میانِ برکه ی اشکم شدی نیلوفرم امشب
قسم خوردم به پای تو وَمیبوسم قدمهاتُ...
که دست تو قلم داده به دستِ جوهرم امشب!
اگرچه عشق آوارست، ولی عشق تو پابرجاست؛
چه زیبا میشود حالم به لُطف مادرم امشب
۵.۷k
۰۹ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.