یارجان! نیستی...
یارجان! نیستی...
پاییز هم دارد به نیمه میرسد...
و تو نیستی...
و چه تلخ است پاییز فراق...
نیستی تا ذوق کنم برای برگها و رنگارنگ پاییز...
نیستی تا با اصرار تو را به استقبال برگهای خشک رو زمین ببرم...
نیستی موسیقی خش خش برگها زیر قدمهای خسته ات مستم کند...
نیستی تا دستهای مردانه و خشکت را در میان لطافت دستهایم غرق کنم...
نیستی تا از لحظه لحظه پاییزمان برایت عکس بفرستم...
نیستی تا به دیوانگی های عاشقانه ام بخندی و من خوشبخت ترین دختر روی زمین شوم...
نیستی تا پاییز هزار رنگ، قالی عشقمان را نقشی بدیع بزند...
یارجانم!
حواست هست چقدر ندارمت؟!
و چقدر دوست دارمت؟!
#الهام_جعفری
#ممنوعه
پاییز هم دارد به نیمه میرسد...
و تو نیستی...
و چه تلخ است پاییز فراق...
نیستی تا ذوق کنم برای برگها و رنگارنگ پاییز...
نیستی تا با اصرار تو را به استقبال برگهای خشک رو زمین ببرم...
نیستی موسیقی خش خش برگها زیر قدمهای خسته ات مستم کند...
نیستی تا دستهای مردانه و خشکت را در میان لطافت دستهایم غرق کنم...
نیستی تا از لحظه لحظه پاییزمان برایت عکس بفرستم...
نیستی تا به دیوانگی های عاشقانه ام بخندی و من خوشبخت ترین دختر روی زمین شوم...
نیستی تا پاییز هزار رنگ، قالی عشقمان را نقشی بدیع بزند...
یارجانم!
حواست هست چقدر ندارمت؟!
و چقدر دوست دارمت؟!
#الهام_جعفری
#ممنوعه
۱۶.۱k
۱۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.