وقتی پسر خالته

پارت ۱
سلام من ات هستم ۲۴ سالمه با مامان بابام زندگی میکنم خانواده مون پولدان منم وقتی ۱۷ سالم بود رفتم دوره و بدن ساز شدم الانم مربی بدنسازی هستم ی باشکاهم دارم
ی خاله دارم که خارج از کشور زندگی می‌کنه با پسرش هوسوک از بچگی باهم مشکل داشتیم هی یادش بخیر چقدر دعوا میکردیم خوب حالا ولش کن



سلام من هوسوک هستم ۲۸ سالمه با مامانم زندگی میکنم پدرم وقتی اومدیم کانادا مرد‌ مامانم هم ی شرکت داره وقتی ۱۵ سالم بود بدن سازی رو شروع کردم و الان ی مربی بدن سازی هستم یه دختر خاله دارم به اسم ات وقتی بچه بودیم خیکی باهم دعوا میکردیم یادش بخیر
امروز قرار بریم کره ولی کسی نمیدونه مامانم گفت میخام سوپرایزشون کنم حالا که چی
رسیدیم کره من رفتم دنبال ی باشگاه که خیلی خوب باشه تا اونجا مربی گری کنم
رفتم توی ی از باشگاه خیلی خوب بود کلی اونجا آدم بودن
_سلام صاحب اینجا کیه
&اونجاست
_ممنون
رفتم سمتش چقدر خوشگله
_سلام
+سلام
_صاحب اینجا شمای
+بله
_اومدم برای مربی گری
+حتما بفرماید توی اتاق مدیر
_خوب
+اسمتون رو میتونم بدونم
_هوسوک هستم
+هوسوک خودتی منم ات
_واقا چقدر خوشگل شدی
+تو هم
_فکر نمی‌کردم توی این کارا باشی
+کی اومدید
_همین چند ساعتی میشه
+آها میخای اینجا کار کنی
_بله
+خوب از فردا کارت رو شروع کن
_حتما
+خوب با هم بریم
_بله




#تکپارتی
دیدگاه ها (۶)

پارت ۴که دیدم یکی داره دنبالم میاد یعنی چی ولش کن حتما دارم ...

پارت ۳ حذف شده بگید بفرستم

ممنون از همتون

پارت ۲که ی صدای جیغ اومد رفتم دیدم اته _یاااا چی کار میکنید ...

ویو ات وقتی بیدارشدم دورم اون پسره نبود بلند شدم و رفتم توی ...

🧸Shadow of Love{part 4} 🦋× وایییی باورم نمیشه .... خالمهه .....

دو پارتی از چان: (وقتی که هردوتون...)ات: عام سلام چان: اوه س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط